صاحب نظران در زمینه روش هاى آموزش و پرورش خلاقیت نظریاتى را ابراز كرده اند. به عنوان نمونه، تورنس، دانشمند معروف، براى رشد و پرورش خلاقیت توصیه هایى را به والدین و مربیان مى نماید تا از این طریق بتوانند زمینه را براى بروز خلاقیت فرزندان و متربیان خود آماده نمایند.
1. تجسم قوى: توانایى تصور و تجسم اشیا، مفاهیم و فرایندها امكان بروز خلاقیت را بیشتر مى كند. بهتر است تصویرها زنده، متنوع، روشن و قوى باشند. تحریك كنجكاوى، انواع بازى هاى فكرى، نقاشى، تجسم آنچه بیان یا خوانده مى شود و دستكارى تصاویر روش هاى مفیدى براى این مهارت مى باشد.
2. درك مطلب: در این زمینه باید مطلب اصلى فهمیده شود و موارد غیراساسى و بى مورد را كنار گذاشت. براى آموزش این مهارت به عنوان نمونه مى توان داستانى را براى كودكان خواند و از آن ها خواست تا اصل مطلب را به تصویر بكشند و یا آن را به شعر درآورند و یا خلاصه نمایند. هرچه مطلب ساده و روشن باشد، دریافت اصل مطلب راحت تر است.
3. توجه به عواطف: در نظر گرفتن احساسات و عواطف نقش بسزایى در رشد و یا عدم رشد خلاقیت دارد. عواطف مى تواند باعث شور و شوق شود و یا در جنبه منفى عامل بازدارنده باشد.
4. قدرت تخیل: در این روش فرد خود را جاى چیز دیگر قرار مى دهد. روش هاى پرورش تخیل بسیار متنوع است; مثل خواندن و نوشتن داستان هاى تخیلى و علمى. اختراعات و ابداعات بسیار زیادى وجود دارند كه نتیجه قدرت تخیل افراد است.
5. ابتكار: در این روش باید از فرد خواست تفكر عادى و آنچه را كه عادت كرده است كنار بگذارد و به تفكر غیرمعمولى توجه نماید. او نباید از اینكه تفكرى متفاوت با دیگران دارد اضطراب داشته باشد.
6. توانایى درونى: رشد و پرورش تجسم مسائل پنهانى و درونى مى تواند نقش مؤثرى در خلاقیت داشته باشد. تمركز، دقت و توجه به مسائل درونى فرایند خلاقیت را تسهیل مى نماید.
7. بررسى راه هاى متفاوت: والدین و مربیان باید از كودكان بخواهند راه حل هاى گوناگونى را براى حل مسائل در نظر گیرند. یافتن راه حل هاى متفاوت و دورى از انتقاد نسبت به ایده ها و عدم محدودیت در ارائه اندیشه ها زمینه را براى خلاقیت مهیا مى نماید.
8. شوخ طبعى: از ویژگى هاى افراد خلاق شوخ طبعى است. شوخ طبعى به این معناست كه فرد مسائل بى ربط و نامناسب را كه بر خلاف آداب معمول است به هم مربوط مى سازد. بنابراین، باید آن را تقویب و تأیید نمود.
9. زود قضاوت نكردن: باید به كودكان آموزش داد كه از قضاوت عجولانه بدون تفكر و پیشداورى و تعصب خوددارى نمایند و در داورى تفكر و استدلال را مدنظر قرار دهند.
10. نگاهى دوباره: از مسائل مهم خلاقیت، داشتن نگرشى متفاوت است. فرد خلاق به دنبال جنبه هاى جدیدى است. تغییر نقش از روش هاى مؤثر در خلاقیت است; مثلا، جابه جایى نقش ها مانند معلم ـ دانش آموز، والدین ـ كودك مى تواند نقش ها را تغییر داده و اندیشه هاى جدیدى به وجود آورد.
نقش معلم در پرورش خلاقیت
بررسى و مطالعه زندگى انسان هاى خلاق حاكى از آن است كه هنگامى خلاقیت به شكوفایى مى رسد كه شخص بتواند بین آنچه در درون دارد و آنچه از محیط مى آموزد ارتباط برقرار نماید; بدین معنا كه طبیعت یا فطرت با تربیت هماهنگ باشد. بنابراین، براى رشد و گسترش خلاقیت، باید مربیان تربیتى به نكات زیر توجه كافى مبذول دارند: سؤالات بحث انگیز مطرح نمایند، از وسایل كمك آموزشى بهره بگیرند، ارتباط مسائل درسى را با واقعیت هاى زندگى بیان نمایند، از محركات مختلف مثل تصاویر و نمودار استفاده كنند، به تخیلات دانش آموزان اهمیت دهند، اعتماد به نفس دانش آموزان را تقویت كنند، در دانش آموزان احساس آرامش ایجاد نمایند، مطالب درسى را با مطلب قبلى و تجارب دانش آموزان تنظیم كنند، فعال بودن دانش آموزان در جریان درس را مورد توجه قرار دهند، فرصت فكر كردن به دانش آموزان بدهند، تحقیق و جستوجو را تقویت كنند، به درك و فهمیدن بیش از حفظ كردن([33]) عنایت داشته باشند، به افكار و عقاید دانش آموزان احترام بگذارند، از پاسخ ها و سؤالات عجیب و غریب و بى ربط دانش آموزان ناراحت نشوند و از آن استقبال نمایند، به كیفیت یادگیرى اهمیت بدهند، روش بحث و گفتوگو را انتخاب نمایند، برخى مواقع از خود دانش آموزان بخواهند مسائلى را مطرح كنند، به راه ها و جواب هاى مختلف توجه كنند نه اینكه فقط یك راه حل مشخص و معین را مدنظر داشته باشند، و قدرت تجزیه و تحلیل و انتقادى بودن را در دانش آموزان رشد دهند.
روش تدریس معلم از نكات قابل اهمیت در پرورش خلاقیت است. بنابراین، روش تدریس او باید اكتشافى و فعال باشد، یعنى روش هایى را به كار بندد كه دانش آموزان را به فعالیت وادارد، جلسات بحث و گفتوگو تشكیل دهد و آن ها را با مسائل روبه رو سازد. معلم باید دانش آموزان را به خطرپذیرى معقول تشویق نماید. منظور از خطرپذیرى به مخاطره انداختن زندگى نیست. دانشمندانى همچون شكسپیر (نمایش نامه نویس)، داستایوسكى (داستان نویس) و پیكاسو (نقاش) با خطرپذیرى، به چنین موفقیت هایى دست یافتند. بنابراین، شكیبایى و صبر در برابر شكست را باید به دانش آموزان آموخت.
دانشمندان، دنیا را فقط سیاه و سفید نمى بینند و فعالیت هایشان را به صورت قانون همه یا هیچ تنظیم نمى كنند، آن ها بارها تغییر عقیده مى دهند و سبك خود را عوض مى كنند و مكرر آثارشان را بازبینى مى كنند تا نتیجه مطلوبى بگیرند و هیچ گاه آن را تكمیل شده تلقّى نمى كنند.
به دانش آموزان باید فرصت آزمایش و خطا داد و نباید به خاطر اشتباه در شیوه تفكر، آن ها را تنبیه و جریمه نمود. برخى مواقع پاسخ دانش آموزان فقط به خاطر آنكه مورد انتظار معلم نیست و با اندیشه او همخوانى ندارد اشتباه تلقّى مى شود. در صورتى كه خطا زمینه ساز چالش فكرى و ابزارى براى تكوین اندیشه است. از این رو، به دانش آموزان باید اجازه داد از خطا كردن نهراسند; زیرا همه افراد خطا مى كنند و بهتر است آن ها شهامت، شجاعت، تهوّر و جوشش فكرى براى ابداع و خلاقیت داشته باشند و هنگام اشتباه به جاى تنبیه و سرزنش، هدایت و ارشاد شوند.