اندازهگیری هوش هیجانی بسیار دشوار است.بعضی رواشناسان تردید دارند که اصلاً بتوان آنرا اندازه گرفت.با این حال، بسیاری معتقدند که میتوان آنرا اندازهگیری کرد، اما ابتدا باید بر موانع سر راه چیره شد.بزرگترین مشکل این است که راحتترین روش برای اندازهگیری EQ، یعنی مقیاسهای خودسنجی، احتمالاً ضعیفترین روش برای این کار باشد. مقیاسهای خودسنجی از فرد میخواهند که دربارة تواناییها، مهارتها و رفتارهای خودش گزارش بدهد. مثلاً، این مقیاسها از فرد میپرسند که چقدر میتواند به طور مؤثر هیجانهای خود را بشناسد، آنها را درک کند و ... این گونه آزمونها به این واقعیت اعتماد میکنند که مردم میتوانند خبرنگاران دقیقی باشند و با دقت و به درستی دربارة تواناییها و مهارتهای خود گزارش دهند.
بنابراین، در این روش مشکلاتی وجود دارد: • مردم معمولاً تمایل دارند دستاوردهای خود را بزرگ جلوه دهند و کاستیهای خود را کوچک بدانند؛ در نتیجه، آزمونهای خودسنجی، معمولاً تصویری بزرگنما (متورم، باد کرد) از مهارتها یا تواناییهای فرد ارایه میدهند. • حتی زمانی که مردم در خود- سنجی صداقت کامل و شجاعانه از خود نشان میدهند، اغلب از آگاهی دقیقی برخوردار نیستند. یعنی، ممکن است آنها حقیقت را پنهان نکنند، ولی در بسیاری از موارد اصلاً نمیدانند حققیت چیست.
طبق این دو دلیل، مقیاسهای خود سنجی EQ، در حالی که ارزشمند هستند، نباید به تنهایی برای اندازهگیری EQ به کار گرفته شوند.راه حل برای مقیاسهای خود-سنجی، استفاده از ازمونهای چند مرتبهای است. در این روش چند نفر به سئوالها پاسخ میگویند. به این ترتیب که نه تنها خود آزمونی به سئوالها جواب میدهد، بلکه دوستان، همکاران و اعضای خانوادة او نیز به آنها پاسخ میدهند و به این ترتیب نظر خود را دربارة این که آن فرد معمولاً چه عملکردی دارد نشان میدهند. پرسشنامههای چند رتبهای دو امتیاز دارند. امتیاز اول این که، کمتر احتمال دارد دیگران حقیقت را پنهان کنند، در حالی که ممکن است خود فرد، برای اینکه نمای خوبی از خود نشان دهد، بعضی حقایق را کتمان کند.
امتیاز دوم این که دیگران از بیرون بهتر میتوانند نگاه کنند و با دقت تخمین بزنند که آن فرد در تعاملات اجتماعی خود تا چه حد مهارت دارد. روش آخر این است که، برای اندازهگیری EQ از آزمونهای عملی استفاده کنیم. آزمونهای عملی از آزمودنی نمیخواهند دربارة رفتار عادی خود گزارش دهد، از دیگران نیز چنین چیزی را نمیخواهند. در عوض، این آزمونها مشکلات عملی در اختیار آزمودنیها میگذارند و از آنها میخواهند که پاسخها را پیدا کنند. بنابراین، این آزمونها، به جای آن که از شما بخواهند دربارة این که تا چه حد در مهارتهای EQ خوب هستید گزارش بدهید، از شما میخواهند تااین مهارتها را عملاً نشان دهید. این آزمونها در مقایسه با آزمونهای خود-سنجی و آزمونهای چند رتبهای زیاد آسیبپذیر نیستند ولی ساختن آنها بسیار دشوار است.
در حال حاضر EQ چگونه اندازهگیری میشود؟
رایجترین و معتبرترین انداهگیریهای هوش هیجانی، از طریق مقیاسها و ابزارهای تجاری است. یعنی، چون اجرای این آزمونها و نمرهگذاری آنها بسیار گران تمام میشود، آنها را بیشتر سازمانهای بزرگ به کار میگیرند و نه افراد عادی. بعضی آزمونها کاملاً خود- سنجی هستند، بعضی چند رتبهای و بعضی دیگر موارد کاملاً عملی را شامل میشوند. این ابزارهای تجاری معمولاً نتیجة سالها رشد و توسعه هستند: یعنی رشد و توسعة امتحان، رفع اشکال و ارزشگذاری، و همة این مراحل گران تمام میشود. آزمونهایی که برای تهیة آنها تا این اندازه زمان و انرژی صرف میشود همیشه گران هستند و در نتیجه سادگی در دسترس مردم قرار نمیگیرند. بنابراین، افراد چگونه میتوانند سطح EQ خود را اندازه بگیرند؟ تا به ا مروز، این نوع آزمونهای فردی، دشوار یا حتی غیر ممکن بودهاند، و علت نوشتن این کتاب نیز همین است. بخش اصلی کتاب شامل سری آزمون است که صرفاً برای این کتاب طراحی شدهاند و مهارتها و تواناییهای مختلفی که EQ را تشکیل میدهند میگیرند. برای اولین بار، هر فردی میتواند این فرصت را به دست بیاورد که خودش را در تمام جنبههای هوش هیجانی ارزیابی کند.
منابع:
Mayer, J.D., Salovey, P., Caruso, D.R. and Sitarenios, G. (۲۰۰۳). Measuring Emotional Intelligence with the MSCEIT V۲٫۰. Emotion, ۳, ۹۷-۱۰۵.
(آزمونهای هوش هیجانی، جین گریوز، ترجمه مهدی گنجی، نشر ساوالان، تهران، ۱۳۸۴)