بررسی اهمیت بهره هوشی و عوامل دخیل در آن در گفتوگو با دکتر «حسام فیروزی»
هوش و بهره هوشی یکی از مفاهیم علمی است که در گفتوگوهای روزمره زیاد از آن استفاده میکنیم. بهره هوشی نیز مانند بسیاری از مفهومهای علمی دیگر که وارد ادبیات روزمره ما شدند، برداشتهای اشتباه بسیاری را نیز به همراه آوردند. شاید منشأ و ریشه بسیاری از این برداشتها، ندانستن تعریف دقیق این مفاهیم مانند (تعریف آیکیو و ایکیو و تفاوت این دو با هم) و همچنین آمار و ارقام غلط درباره میزان هوش ایرانیان است. به همین دلیل با دکتر «حسام فیروزی»، رواندرمانگر کودک و نوجوان و خانواده، عضو انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان، عضو انجمن روانشناسی ایران، مدرس انجمن حمایت از حقوق کودک (صدای یارا) و طراح و مدرس دورههای آموزشی مهارتهای پدرومادری، گفتوگو کردهایم:
لطفا در ابتدا بفرمایید تعریف هوش چیست؟
هوش به زبان فیزیولوژیک، حاصل افزایش کمیت یا تعداد سلولهای عصبی و افزایش اتصالات سلولهای عصبی است که شکلگیری این دو پدیده مستلزم سه فاکتور است: حرکت، تقویت حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی) و دستورزی (یعنی کنجکاوی دستزدن و بررسی اشیا).
سادهترین و قابلفهمترین تعریف هوش «توانایی تطبیق و برابرسازی با محیط» است. تطبیق با محیط هم یعنی فراست و توانایی اندیشیدن و رسیدن به شناخت و درک مشکل. همه جانداران به دلیل نیاز به زندهماندن، میتوانند خودشان را با محیط تطبیق دهند. نظریه هوشهای چندگانه نیز از سوی پروفسور «هاوارد گاردنر»، در دانشگاه هاروارد پایهگذاری شد. براساس نظریه پروفسور «گاردنر»، ما انسانها، همگی از نظر کاربرد هوشهای چندگانه تفاوت داریم، چون از توانایی و پتانسیلهای ذهنی و هوشی متفاوتی برخورداریم. بهطورکلی تعریفهای متعددی از هوش شده که براین اساس نیز طبقات متفاوتی از انواع هوش نیز ارائه شده است. «ثورندایک»، «اسپیرمن»، «ترستون»، «استرنبرگ» و «گاردنر»، افرادی هستند که انواعی از هوش را براساس تعاریفی که از آن ارائه کردهاند، ساختهاند.
چگونه میتوان بهره هوشی فردی را اندازه گرفت؟
امروزه تستهای هوش زیادی در منابع اینترنتی و ... وجود دارد که میتوان از آنها استفاده کرد، اما باید دانست بسیاری از آنها دقیق و قابل استناد نیست. یکی از تستهای معتبر برای سنجش هوش، «وکسلر» نام دارد.
تعریف افراد باهوش و کمهوش چیست؟ چگونه میتوان افراد باهوش را از دیگران تشخیص داد؟
برای پاسخ به این پرسش لازم است روی این نکته تأکید کنم که اصولا افراد جامعه را به دو دسته کمهوش و باهوش تقسیم نمیکنند. توزیع هوش در افراد مانند قد یا وزن است. افراد یک جامعه را به کوتاهقد یا بلندقد تقسیم نمیکنند. بیشتر افراد یک جامعه قد متوسطی دارند، البته قد برخی از افراد، بلندتر از متوسط و قد برخی دیگر هم کوتاهتر از متوسط است و تعداد افراد خیلی بلندقامت یا خیلی کوتاهقامت بسیار کم است، یعنی هرچه از مقدار متوسط فاصله بگیریم، تعداد افراد آن گروه نیز کمتر است. همین وضعیت درباره هوش افراد نیز وجود دارد. بههمینترتیب بیشتر افراد یک جامعه هوش متوسطی دارند و تعداد افراد باهوش یا کمهوش، چندان زیاد نیست. معمولا روانشناسان برای بررسی بهتر این موضوع، نمودار تعداد افراد گروههای مختلف از لحاظ بهره هوشی را بر حسب بهره هوشی رسم میکنند. منحنیای که به دست میآید به شکل یک زنگوله است که همان توزیع نرمال در آمار است. این منحنی نشان میدهد بیشتر افراد جامعه از لحاظ بهره هوشی در وسط منحنی هستند (یعنی هوش متوسطی دارند) و شمار کمتری در دو سمت آن هستند. اکثریت افراد را که در وسط منحنی هستند، «افراد عادی» و افراد واقع در دو طرف آن را «کمتربرخوردار» و «بیشتربرخوردار» مینامند.
گفتید بیشتر افراد جامعه هوش متوسطی دارند. مقدار عددی این هوش چقدر است؟
در منحنی توزیع هوش، افراد دارای ضریب هوشی بین ٩٠ تا ١١٠ را عادی و دارای هوش متوسط، کمتر از آن را به ترتیب کندهوش، کمهوش و عقبمانده و بیش از ١١٠ را باهوش، سرآمد یا نابغه میخوانند. حدود ٦٤ درصد از افراد هر جامعهای هوش متوسط دارند و فقط دو درصد افراد را میتوان فوقالعاده باهوش و دو درصد را بسیار کمهوش دانست. بنابراین در هیچ جامعهای، اکثریت افراد مجبور به رقابت با جماعت کثیری از نوابغ یا گرفتار خیل کودنها نیستند.
چه عواملی در هوش و مقدار عددی بهره هوشی نقش دارند؟
هوش تواناییای ذهنی است و قابلیتهای متنوعی همچون استدلال، برنامهریزی، حل مسئله، تفکر انتزاعی، استفاده از زبان و یادگیری را دربر میگیرد. نظریههای هوش در طول تاریخ تغییر کردهاند. بحث و گفتوگو درباره هوش و بهره هوشی و عوامل دخیل در آن، بهویژه تأثیر نژاد و ژنتیک در آن، همیشه یکی از بحثهای داغ بوده است. صرفنظر از انواع ادعاهای غیرعلمی دراینباره، میتوان گفت هوش هم تحتتأثیر عوامل وراثتی (ژنتیکی) و هم به عوامل محیطی مانند سطح آموزش، وضع اقتصادی، شرایط بهداشتی و تغذیهای بستگی دارد.
پرسش دیگر بررسی متوسط ضریب هوشی یک جامعه است. چگونه میتوان ضریب هوشی یک جامعه را اندازه گرفت؟
موضوع اندازهگیری متوسط هوش یک جامعه یک موضوع آماری است و برای به دستآوردن مقدار دقیق آن باید از روشهای آماری استفاده کرد. در اینگونه موارد نمونه کوچکی از جامعه را انتخاب میکنند که تا حد ممکن به جامعه اصلی نزدیک باشد. البته در نظر داشته باشید ارزیابی متوسط هوش یک جامعه کاری بسیار دشوار و ممکن است مقدار عددی که افراد و مؤسسات مختلف برای متوسط هوش یک جامعه به دست میآورند، در حد چند واحد با هم اختلاف داشته باشد.
یکی از موضوعات بسیار مهم و بحثبرانگیز، ارتباط نژاد و هوش است. روانشناسان در این زمینه چه نظری دارند؟
«ریچارد لین»، روانشناس و استاد دانشگاه اولستر بریتانیا، در کتابی که در سال ٢٠٠٦ منتشر کرد، نتایج تحقیقات خود را دراینباره منتشر کرد. وی که متخصص بررسی تأثیر دو متغیر «نژاد» و «هوش» روی یکدیگر است، در کتاب خود، وضعیت هوشی مردم جهان را با توجه به نژاد بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است مردم شرق آسیا (چین، کره شمالی و جنوبی و ژاپن) با ضریب هوشی ١٠٥ و بالاتر، باهوشترین مردم جهان هستند. در رده میانی، کشورهای اروپایی، روسیه، آسیای مرکزی و قفقاز و حتی مغولستان قرار میگیرند که متوسط ضریب هوشی آنها ٩٠ تا صد است. ایرانیان به همراه همه کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، هند، پاکستان و کشورهای آسیای جنوبی و نیز در آمریکای شمالی و جنوبی، با ضریب هوشی ٨٥ تا ٩٠ در رده بعدی قرار دارند. جایگاه چهارم از آنِ کشورهای آفریقایی است که ضریب هوشی آنها ٧٠ تا ٨٠ است و مردم اقیانوسیه و کشور آفریقایی بوتسوآنا، با دارابودن کمترین میزان ضریب هوشی، یعنی ضریب هوشی ٦٠ تا ٧٠، در آخرین رده قرار میگیرند.
آیا متوسط هوش مردم جهان عدد ثابتی است یا امکان دارد با گذشت زمان، این عدد کموزیاد شود؟
در تحقیقات پروفسور «لین» مشخص شده متوسط ضریب هوشی مردم دنیا رو به کاهش است. متوسط ضریب هوشی مردم جهان در سال ١٩٥٠ بالای ٩١ بود، ولی تحقیقات پروفسور «لین» نشان میدهد این ضریب در سال ٢٠٥٠ به ٨٦ کاهش خواهد یافت.
در چند سال اخیر، روانشناسان به موضوع ایکیو بسیار اهمیت میدهند. ایکیو یعنی چه و چه تفاوتی با آیکیو دارد؟
آیکیو (IQ) بهعنوان هوش عقلی، درست مثل تعداد و انواع لباسهایی است که فرد در کمد لباس خود دارد و ایکیو (EQ) انتخاب این لباس در مکانهای مختلف محسوب میشود. ممکن است فردی کمدی پر از انواع لباسهای خوب و گرانقیمت داشته باشد، اما نتواند لباس مناسبی را برای مکانهای متفاوت انتخاب کند. برای مثال، کسی که با لباس ورزشی (هرچند گرانقیمت) به یک میهمانی رسمی میرود، انتخاب مناسبی نداشته است، همچنین انتخاب کسی که با لباس رسمی به کوهنوردی میرود، انتخاب مناسبی نیست. امروزه EQ (هوش هیجانی)، مهمتر از IQ (هوش عقلی) محسوب میشود. بسیاری از افراد با هوش عقلی متوسط تا بالا، بدون هوش هیجانی مناسب، دچار مشکل هستند. در نظر داشته باشید هوش عقلی ثابت است، اما هوش هیجانی را میتوان با آموزش افزایش داد.
آیا مقدار عددی هوش ثابت است یا با گذشت زمان تغییر میکند؟
هوش بسته به سن تغییر میکند، اما از دوسالگی به بعد روند تغییرات طوری است که تا حدی میتوان میزان بهره هوشی در آینده را تخمین زد. اما نمرات آزمون بهره هوشی حتی در عرض چند هفته نیز ممکن است به اندازه ١٠ نمره تغییر کند. عواملی مانند تغییر در انگیزه، تغییر در میزان دقت یا خستگی مفرط در نمره آزمون مؤثرند. نمره آزمون هوش، شاخصی برای تواناییهای ذاتی و کیفیتی ثابت در همه زندگی نیست. نمره بالای آیکیو، فقط نشاندهنده این است فرد در مهارتهایی که آزمون هوش، آنها را سنجیده است، تواناییهایی دارد. درحالیکه ممکن است شخص فاقد مجموعهای از مهارتها یا دانشی باشد که در آزمون هوش سنجیده نشده است.
نظریهای وجود دارد مبنی بر اینکه با خروج نخبگان و تحصیلکردگان یک جامعه، از متوسط هوش افراد آن جامعه کاسته میشود. این نظریه تا چه حد درست و قابل اتکاست؟
بله، چنین نظریهای وجود دارد، ولی صد درصد پذیرفته نشده است. در این نظریه گفته میشود همانگونه که اگر از یک حوضچه، ماهیهای بزرگتر را صید کنیم، ماهیهای کوچکتر باقی میمانند و متوسط وزنشان کمتر میشود، با خروج نخبگان و افراد باهوش متوسط، هوش جامعه کمتر میشود. در این نظریه، فرض بر این است در هر جامعهای استخر ژنی وجود دارد که با صید ژنهای هوشمندتر، متوسط هوش ژنهای باقیمانده کمتر میشود که همانگونه که گفتم، صددرصد تأیید نشده است.