در طول تاریخ بشری معلولان ذهنی همواره به عنوان مهجورترین اقشار جامعه پنداشته شده اند. برچسب هایی هم چون بیمار ناقص الخلقه و دیوانه القابی بوده است كه در طول زمان در جوامع مختلف رواج داشته است. ولی در سال های اخیر عقب ماندگی ذهنی به عنوان یك بیماری مانند سایر بیماری ها قلمداد مبی شود.
كم توانی حالتی است كه در آن كاركرد عمومی هوش فرد به میزان چشمگیری زیرحد متوسط است و با تخریب همزمان رفتار انطباقی همراه است و در حین دوره رشد و پیش از 18 سالگی بروز می كند.
مفهوم كم توانی ذهنی، شامل نقایصی در توانایی شناختی و رفتارهای لازم برای عملكردهای شخصی و اجتماعی ( كاركرد انطباقی ) است. همه افرادی كه در یك سطح هوشی قرار دارند، از لحاظ كاركرد انطباقی در یك سطح قرار ندارند.
حوزه های كاركردهای انطباقی عبارتند از :
• برقراری ارتباط
• مراقبت از خود
• زندگی خانوادگی
• مهارت های اجتماعی/ فردی
• استفاده از منابع اجتماع
• مهارت های تحصیلی
• كار
• تفریح
• بهداشت و ایمنی
اصطلاح «به میزان چشمگیری زیر حد متوسط » طبق تعریف عبارت است از: IQ یا بهره هوشی معادل 70 یا كمتر.
بر حسب میزان تخریب هوشی چهارنوع كم توانی ذهنی را می توان تعریف كرد:
1. كم توانی ذهنی خفیف
2. كم توانی ذهنی متوسط
3. كم توانی ذهنی شدید
4. كم توانی ذهنی عمیق
كم توانی ذهنی خفیف (IQ بین 70 – 50 ):
85 درصد موارد كم توانی ذهنی را تشكیل می دهند. این افراد تا بعد از كلاس های اول یا دوم كه نیازهای تحصیلی افزایش می یابند، شناسایی می شوند. اغلب تا اواخر نوجوانی و تا كلاس اول راهنمایی پیش می روند. علت كم توانی آن ها اغلب شناسایی نمی شود. بسیاری از بزرگسالان دارای كم توانی ذهنی خفیف با حمایت مناسب می توانند زندگی مستقلی داشته باشند و خانواده خود را اداره كنند. این افراد می توانند در صورت وجود حیطی حمایت كننده به درجاتی از موفقیت شغلی و اجتماعی دست یابند.
كم توانی ذهنی متوسط (IQ بین 50 – 35 ):
10 درصد موارد كم توانی ذهنی را تشكیل می دهند. اكثر مبتلایان زبان را می آموزند و می توانند در اوایل كودكی به میزان كافی ارتباط برقرار كنند. این افراد از لحاظ تحصیلی دچار مشكل می شوند و اغلب نمی توانند بیش از كلاس دوم یا سوم دبستان پیش روند. در دوران نوجوانی به علت پذیرفته نشدن توسط جامعه ، اغلب منزوی می شوند. این افراد به حمایت های فراوان اجتماعی و حرفه ای نیاز دارند. این افراد در دوران بزرگسالی ممكن است تحت نظارت مناسب بتوانند كارهای نیمه ماهرانه را انجام دهند.
كم توانی ذهنی شدید (IQ بین 35 – 20 ):
4 درصد موارد كم توانی ذهنی را تشكیل می دهند. در اغلب مبتلایان، علت كم توانی، قابل شناسایی است. این افراد ممكن است مهارت های ارتباطی را فراگیرند و بتوانند كلماتی را كه برای آن ها اهمیت حیاتی دارند بشناسند و در دوره بزرگسالی با شرایط زندگی تحت حمایت ، انطباق پیدا كرده و بتوانند كاری را تحت نظارت انجام دهند.
كم توانی ذهنی عمیق (IQ كمتر از 20 ):
2- 1 درصد موارد كم توانی ذهنی را تشكیل می دهند. این كودكان تحت آموزش های مناسب ممكن است بیاموزند كه نیازهای خود را بیان كنند. هم چنین ممكن است تا سن بزرگسالی ، مهارت های ساده مراقبت از خود را فرا گیرند.
لازم به ذكر است گرچه افرادی كه ضریب هوشی 84 – 71 دارند، افراد با عملكرد هوشی مرزی نامیده شده ولی جزو گروه ناتوانی های ذهنی قرار نمی گیرند. شیوع كم توانی ذهنی، 3- 1 درصد كل جمعیت است. بالاترین میزان بروز در كودكان سنین مدرسه بین 14 – 10 سال است. در مردان حدود 5/1 برابر شایع تر است.
حدود دوسوم كودكان و بزرگسالان مبتلا به كم توانی ذهنی ، به سایر اختلال های روان پزشكی مبتلا می شوند. به عنوان مثال: 50 درصد كودكان و بالغان مبتلا به كم توانی ذهنی دچار اختلال های خلقی هستند. در افراد كم توان ذهنی كه اختلال عصبی مثل صرع دارند، احتمال اختلال های روان پزشكی بیشتر است.
عواملی كه در اینجا كم توانی ذهنی موثرند عبارتند از :
علل ژنتیكی، رشدی، اكتسابی یا تركیبی از این عوامل از جمله اختلال های ژنتیكی می توان سندرم داون را نام برد.
عوامل اكتسابی و مربوط به رشد را می توان در چند دسته توضیح داد:
1. پیش از تولد شامل : بیماری ها مزمن مادر و اختلال هایی كه بر رشد طبیعی دستگاه عصبی جنین اثر می گذارند مثلا بیماری قند یا دیابت كنترل نشده ، كم خونی، فشار خون بالا، مصرف الكل و مواد مخدر. عفونت های های دوران بارداری مادر نظیر سرخجه، توكسوپلاسموز ( بیماریی كه از گربه به انسان منتقل می شوند )، تبخال ساده و ایدز .بعضی عوامل حین زایمان هم موثرند شامل خونریزی داخل جمجمه، زایمان دشوار و....
2. پس از تولد: ضربه به سر، عفونت های مغزی مثل مننژیت، یرقان نوزادی كه درست درمان نشده باشد، كم كاری تیروئید كه تشخیص داده نشده و یا به درستی درمان نشود.عوامل محیطی، اجتماعی و فرهنگی موثر عبارتند از : فقر، تغذیه نامناسب و ناكافی، بی ثباتی خانواده، مراقبان متعدد و بی كفایت كودك.
تشخیص كم توانی ذهنی با شرح حال گرفتن و ارزیابی هوش است. در بعضی موارد مانند: مبتلایان به سندرم داون حالت چهره به تشخیص كمك می كند، البته باید دقت كرد كه تنها حالت چهره ، معیار كم توانی ذهنی نیست.
درمان
درمان مطلوب اختلال هایی كه ممكن است موجب كم توانی ذهنی شوند پیشگیری در سطوح اول، دوم و سوم است. در پیشگیری اولیه اقدام هایی انجام می دهیم تا اختلال های منجر به كم توانی ذهنی را كاهش داده یا حذف كنیم. چنین اقدام هایی عبارتند از:
1. افزایش آگاهی و اطلاعات عمومی مردم در مورد كم توانی ذهنی
2. تلاش مستمر و روز افزون دست اندركاران سیستم بهداشتی برای بهبود و تامین بهداشت عمومی
3. تامین مراقبت مطلوب از مادر و كودك
4. تلاش برای ریشه كنی اختلال هایی كه با آسیب دستگاه عصب همراهند.
مشاوره خانواده و ژنتیك در خانواده هایی كه سابقه كم توانی ذهنی در آن ها وجود دارد مفید است. در كودكان و مادرانی كه در طبقات پایین جامعه زندگی می كنند، مراقبت های قبل و بعد از تولد لازم است.
پیشگیری سطح دوم و سوم: وقتی اختلال مرتبط با كم توانی ذهنی شناسایی شد، باید برای كوتاه كردن دوره بیماری ( پیشگیری سطح دوم) و به حداقل رساندن آثار و معلولیت های ناشی از آن ( پیشگیری سطح سوم) اقدام شود.
به طور كلی می توان گفت كه كم توانی ذهنی ( عقب ماندگی ذهنی ) درمان ندارد و بهترین راه كنترل آن، جلوگیری از بروز آن است. داروی خاصی هم در كنترل پیشرفت اختلال موثر نیست. ولی این هرگز بدان معنا نیست كه كودك مبتلا به كم توانی ذهنی را به حال خود رها كنیم، چراكه درصد عمده ای از مبتلایان چنانچه مورد توجه قرار گیرند، آموزش های لازم به آن ها داده شود و حمایت كافی از آن ها به عمل آید می توانند به درجاتی از موفقیت اجتماعی و شغلی دست یابند. در این میان هر كدام از ما كه به نحوی هر چند كوچك نقشی در سلامت جامعه به عهده داریم، موظفیم كه نگذاریم این افراد مورد غفلت قرار گیرند.
آموزش كودك و خانواده، آموزش مهارت های ارتباطی و كلامی، مهارت های اجتماعی، آموزش مهارت های جسمی، همگی می توانند در سازگاری و رشد بهتر این افراد و توانبخشی آنان كمك موثری باشند. این مداخله ها در مورد افرادی كه هوش مرزی هم دارند كمك كننده هستند.
احساس انزوای اجتماعی از شایع ترین مشكلات این افراد است. تدارك گردهمایی هایی برای این افراد یا ترتیب دادن مسابقاتی كه با توانایی های آن ها تناسب داشته باشد در كاهش این احساس انزوا كمك می كند.