کودکان احساسات قوی و شدیدی دارند اما دانش محدود آنها، کلمات زیادی برای بیان احساساتشان فراهم نمی کند از این رو کودکان بعضی اوقات نمی توانند احساساتشان را بر زبان بیاورند یا از کلمات نامناسبی برای ابراز احساساتشان استفاده می کنند. وقتی کودکان نمی توانند در مورد احساس خود حرف بزنند، عصبی می شوند و ممکن است رفتارهای نامناسبی از خود نشان دهند که کار را برای خودشان و دیگران مشکل کند. بنابراین والدین و معلمان باید سعی کنند به کودکان در شناسایی و بیان احساسات خود یاری رسانند.
تحقیقات زیادی در مورد دستاوردهای آموزش مهارت های ارتباطی که به شناخت و ابراز احساسات مربوط است انجام گرفته است. نتایج این تحقیقات نشان می دهد کودکانی که برای شناسایی و بیان مناسب احساسات خود تعلیم دیده اند، پرخاشگری و خشونت کمتری دارند و به طور معمول هم در روابط اجتماعی خود موفق تر هستند و هم از سلامت روانی بیشتری برخوردارند. پژوهش هایی نیز وجود دارد که رابطه مستحکمی را بین شناسایی و ارتباط با احساسات درونی کودک و همدلی با احساسات دیگران با موقفیت تحصیلی وشغلی در سالها نوجوانی وجوانی کودکان نشان می دهد. به عبارت دیگر این تحقیقات نشان می دهند کودکانی که به راحتی می توانند با احساسات خود و دیگران مرتبط شوند، موفقیت بیشتری در تحصیل و شغل آینده خود کسب می کنند.
برای کمک به تقویت هوش عاطفی و ارتباط دادن کودک با احساساتش این راهکارها پیشنهاد می شود:
روی احساسات اسم بگذارید:
کودکان احساسات شدیدی دارند اما اغلب نام احساسات خود را نمی دانند آنها چیزی را در درون خود حس می کنند ولی نمی دانند چیست و چگونه باید ابراز شود. شما به عنوان والدین یا معلم باید به کودک کمک کنید احساس خود را بشناسد و بیان کند. برای مثال اگر برج مکعبی که کودک ساخته، ناگهان فرو بریزد، کودک احساس ناراحتی و ناکامی می کند اما نام احساساش را نمی داند. یا اگر کودک دیگری نقاشی او را پاره کند، احساس خشم می کند یا اگر مادربزرگش او را ترک کند احساس غم می کند ولی کودکان خردسال اغلب نمی دانند احساسی که در درون خود دارند چه نامی دارد. بنابراین به آنها کمک کنید نام احساساتشان را بدانند. برای این کار، به او توضیح دهید که مثلا وقتی کسی نقاشی او را پاره کرده او احساس خشم می کند. یا وقتی کسی به او بستنی تعارف می کند، احساس شادی دارد.
احساسات را طبیعی جلوه دهید:
کودک را متوجه کنید که وجود احساسات عادی است هر کسی احساس دارد و در موقعیت های مشابه احساسات مشابه دارد. برای مثال رفتن مادربزرگ هم برای کودک و هم برای مادرش غم انگیز است. یا شکستن یک اسباب بازی هم برای کودک هم برای شما و هم برادرش ناراحت کننده است. به کودک اطمینان دهید که احساس او را می فهمید و احساس او طبیعی است و اگر شما هم جای او بودید همین احساس را داشتید.
راهکار بیاموزید:
ما هرگز نمی توانیم احساسات خود را کنترل کنیم آنچه می توانیم کنترل کنیم، رفتارمان است. بنابراین عادی است که خشمگین، عصبی، ناامید یا ناکام شویم اما اینکه در موقع بروز این احساسات، چه واکنشی نشان می دهیم و احساس خود را چگونه بروز می دهیم، نکته ای است که در دست ما است. بنابراین به کودک بیاموزید وقتی عصبانی می شود نمی تواند برادر یا دوستش را بزند، اما می تواند توپش را فشار دهد یا روی بالشتش مشت بزند. وقتی غمگین است می تواند گریه کند اما نمی تواند روی دیوار خط خطی کند یا پوستر ها را پاره کند. وقتی کار نادرستی را انجام داده که موجب ناراحتی دیگری شده احساس شرمندگی و خجالت را با جمله "متاسفم، حالا چطور می کتونم کمک کنم؟" نشان دهد. این راهکار ها به کودکان کمک می کند در موقعیت های مختلف بهترین راهکار را برای برون رفت از بن بست و کنترل رفتار خود به خصوص در روابط اجتماعی انتخاب کنند.
تصویرخوانی کنید:
به عکس ها و نقاشی ها توجه کنید. کودک را روی پای خود بنشانید و با هم به یک کتاب تصویری نگاه کنید به چهره های شخصیت های داستان توجه کنید و از کودک بخواهید حدس بزند که آن شخصیت در این لحظه چه احساسی دارد. تصاویر مختلف از انسان ها را در حالات و احساسات مختلف نشان دهید تا کودک بتواند درک کامل تری نسبت به واکنش های بدن و صورت افراد در موقع ابراز احساسات کسب کند.
تصویر سازی کنید:
از کودک بخواهید احساس خود را نقاشی کند. یک آدمک ساده با چند خط چهره مشخص بهترین ابزار برای نشان دادن احساس است. می توانید داستانی برایش تعریف کنید و در موقعیت های مختلف او کودک بخواهید احساسی که فکر می کند شخصیت های داستان دارند، با کشیدن نقاشی یا اجرا به صورت نمایشی نشان دهد. این کار کمک می کند، هم احساسات خود را در موقع لزوم نشان دهد و هم احساسات دیگران را به خوبی درک نماید.
تسلط بر خود را بیاموزید:
به کودک بیاموزید که همه می توانند خوشحال، غمگین، نامید یا دلشکسته باشند اما تسلط بر خود در لحظه بروز احساس کمک می کند، بر بدن و احساسات خود هر دو کنترل داشته باشید برای مثال وقتی خشمگین می شوید، 60 ثانیه صبر کنید، چند نفس عمیق بکشید و بعد احساساتتان را بر زبان بیاورید. شمردن از 1 تا 10 و بعد واکنش نشان دادن، یکی از تکنیک های مدیریت خشم است. اما برای این کار نباید احساسات خود را انکار کنید اتفاقا برعکس این تکنیک ها کمک می کند احساس خود را شناسایی کنید و بر آن مسلط شوید و بهترین راه را برای ابراز آن انتخاب کنید.
دلداری به خود را بیاموزید:
ممکن است موقعیت هایی پیش بیاید که کودک نتواند احساس خود را با دیگران شریک شود ویا در مورد احساساش با کسی صحبت کند آموختن راهکارهایی برای همدلی با خود به کودک کمک می کند، راه هایی را برای دلداری دادن به خود یاد بگیرد. برای مثال اگر از موضوعی به شدت ناراحت است و کسی را برای حرف زدن در اطراف خود ندارد، می تواند به تخت خواب رفته و برای دقایقی بخوابد، دوچرخه سواری کند، یا دست به قلمو و آبرنگ ببرد و سعی کند نقاشی بکشد. بعضی از اوقات، آواز خواندن یا حتی فریاد زدن در حمام هم می تواند به کودک کمک کند، احساس خود را به تنهایی تخلیه نماید. نکته اینجاست که کودک راهکارهایی را برای تخلیه احساسات و آرام کردن خود بیابد بدون اینکه آسیبی به خود یا دیگری وارد نماید.