شاید بارها پیش آمده که به هوش بالای همکلاسی، یکی از بچههای فامیل، نفرات برتر کنکور و... غبطه خورده باشید و چون از نعمت چنین هوشی برخوردار نشدهاید، دلتان گرفته باشد؛ اما از آنجا که علم همیشه عقبتر از حقایق بیشمار هستی حرکت میکند تنها 25 سال است که پرده از راز هوشی برداشته است که ثابت میکند خداوند هوش دیگری نیز به شما هدیه داده تا به دور از هرگونه عامل وراثتی بتوانید بنا بر تلاش خود باهوش شوید و غبطه هوش حاصل از ارث را نخورید.
این هوش اکتسابی که به هوش هیجانی معروف شده عامل موفقیت شما در زندگی شخصی و اجتماعی محسوب میشود
تولد هوش هیجانی
امروزه هوش هیجانی را با نام دانیل گلمن میشناسند، در صورتی که قبل از این روانشناس روزنامهنگار، روانشناسان دیگری مانند سالووی، جان مایر و گاردنر به وجود چنین هوشی پی برده بودند، اما چون به اندازه گلمن خلاق و درتعریف این هوش موفق نبودند، از میان آنها نام گلمن در کنار هوش هیجانی حک شد.
دکتر کریم افشارینیا، دکترای روانشناسی مشاوره و عضو هیات علمی دانشگاه، چگونگی مطرحشدن هوش هیجانی توسط روانشناسان را اینچنین بیان میکند: «هوش هیجانی زمانی معنا و مفهوم پیدا کرد که متخصصان روانشناسی مشاهده کردند آنطور که تصور میشد هوش شناختی (IQ) نمیتواند در تمامی مراحل و جوانب مختلف زندگی، موفقیت افراد را تضمین کند. آنها مشاهده کردند افرادی هستند که هوش شناختی بالایی ندارند اما بر خلاف تصور در مشاغل مختلف و زندگی اجتماعی و زناشویی بسیار موفق و مثبت عمل میکنند. در اینجا بود که برای محققان این سوال مطرح شد که حلقه گمشده در تفسیر موفقیت افراد کمهوش چیست؟ بنابراین دست به تحقیقات گستردهای زدند و عاملی به عنوان هوش هیجانی را مطرح کردند.»
هوشی که مدیر عواطف است
اگر در یک روز سرد زمستانی فردی در هنگام عبور از کنار شما پایش لغزید و به زمین خورد و شما بر عکس دیگران به جای خندیدن، دستش را گرفتی و با مهربانی بلندش کردی و حالش را جویا شدی، بدان که از هوش هیجانی بالایی برخورداری.
دکتر افشارینیا، هوش هیجانی را توانایی شناخت هیجانات خود و دیگران و استفاده از این شناخت در روابط بین فردی و تصمیمات شخصی میداند و میگوید: «چیزی که ما از آن به عنوان هوش هیجانی یاد میکنیم، به خودشناسی مرتبط میشود در واقع اساس، بنیان و هسته هوش هیجانی را خودشناسی و شناخت هیجانات و احساسات خود و دیگران تشکیل میدهد زیرا فرد میتواند با توجه به این شناخت در روابط بین فردی موفقتر عمل کند.»
پس اگر عواطف شخصی و احساسات مثبت و منفی خود و دیگران را بخوبی میشناسی و کنترل خشم و شادی و به طور کلی عواطف خود را با توجه به موقعیتهای مختلف در دست داری و بخوبی میتوانی با دیگران ارتباط برقرار کنی، مسلم بدان که آدم باهوشی هستی.
هوش هیجانی یا تحصیلی؟
تا قبل از اینکه هوش هیجانی مطرح شود، استعداد و توانایی با هوش شناختی سنجیده میشد؛ هوشی که گرفتن نمرههای بالا، رتبهآوردن در کنکور و حل مسائل سخت ریاضی را برای ما رقم میزند. کیفیت این هوش که در آموختن روش حل مساله، استدلالکردن، محاسبات ریاضی، تعریفکردن واژهها، اطلاعات عمومی و مسائلی که کاملا جنبه عقلانی دارند متأثر است از طریق ژنها به ما رسیده و این ویژگی وجه تمایز هوش شناختی و هوش هیجانی است. این روانشناس معتقد است که تا 15 سالگی هوش شناختی قابلیت پرورش دارد به شرط آنکه محیط مطلوب مهیا باشد. اما هوش هیجانی که عامل80 درصد موفقیت انسانها در مراحل مختلف زندگی بوده تا آخر عمر قابل پرورش است و جالب اینکه هرقدر سن بالاتر برود، قابلیت ارتقای آن بیشتر میشود و نقش یادگیری در پرورش آن، بسیار چشمگیر است و افراد میتوانند ز گهواره تا گور باهوش شوند.
چگونه میتوان باهوش شد
اجزای هوش هیجانی در سالهای اولیه زندگی شکل میگیرد به طوری که بسیاری از محققان بر این باورند که چیدن این پازل قبل از تولد شروع میشود و تا پایان عمر ادامه پیدا میکند. از ویژگیهای هوش هیجانی محسوبشدنش به عنوان مهارت است و شما میتوانید با یکسری از تمرینات این هوش را تربیت کنید.
دکتر کریم افشارینیا در خصوص اهمیت کارگاههایی که مهارتهای زندگی را برای بالابردن هوش احساسی آموزش میدهند،
میگوید: «شرکت در کارگاههای مهارتآموزی که مهارتهای زندگی مانند مدیریت استرس، مهارت حل مساله و... را آموزش میدهند در ارتقای هوش هیجانی افراد بسیار موثر است.»
تربیت هوش هیجانی در کودکان
هوش هیجانی به وسیله رشد مهارتهای احساسی و هیجانی از سالهای ابتدایی زندگی قابل ارتقاست.
دکتر افشارینیا مهمترین عامل ارتقای هوش عاطفی در کودکان را سبک تربیتی والدین میداند و تاکید میکند: «والدینی که الگوهای صحیح تربیتی ندارند و به احساسات و نیازهای کودکان توجه نمیکنند و فرصت اکتشاف و کنجکاوی را از فرزندشان سلب میکنند مانع پرورش هوش هیجانی در کودکانشان میشوند.»
این استاد دانشگاه از موضع مستبدانه و توام با تنبیه والدین و جوهای تحقیرکننده و سرزنشکننده به عنوان بدترین محیطهای تربیتی یاد میکند و معتقد است: «یک محیط امن عاطفی میتواند به کودکان کمک کند تا با آزادی احساساتشان را بروز دهند و والدین با در نظرگرفتن این احساسات و کمک به کسب مهارت کودک در برخورد با آنها هوش هیجانی او را در جهت مثبت تقویت کنند.»
محققان، افزودن نام احساسات مختلف به خزانه لغت کودکان را از راههای افزایش هوش هیجانی میدانند. مثلا میتوان هنگامی که کودک تحت تاثیر هیجانات مختلفی قرار دارد، نام آن حس را مانند شادی، ترس و... به او یاد داد. همچنین گوشدادن و بازخورددادن به آنها از طریق حرکات اعضای بدن یا از طریق کلام، دادن اجازه برای بازیکردن، فراهمکردن محیطی غنی از کتاب و اسباببازی، پاسخ دادن به سوالات ساده کودک، شرکتدادن او در گروههای همسال و... از دیگر فنون افزایش هوش هیجانی در کودکان است