در پایان نامه کارشناسی ارشد حمید دهقانان بررسی شده است:
امروزه بیشتر سازمان ها، در حال پی بردن به این نکته هستند که اطلاعات، خون زندگی دیجیتال است. همچنین کلید موفقیت در عصر اطلاعات، اتخاذ تصمیماتی است که بدون پیچیدگی و مغایرت های عملیاتی، بهتر و سریع تر بتوانند سازمان را در رقابت با سایرین به پیش ببرند. تصمیمات تجاری بد و نامناسب یعنی تصمیمات مبتنی بر اطلاعات حداقلی یا ناقص، می توانند زیان های چند میلیون دلاری به بار بیاورد، سهم اصلی و اکثریت بازار شرکت را از دست خارج کند و یا حتی شرکت را به ورطه ورشکستگی بکشانند.
طی 10 سال گذشته، رویکرد مدیریت کسب و کار در سراسر جهان به صورت عمیقی تغییر کرده است. در قرن بیست و یکم، سازمان ها بر مبنای دانش و شبکه ها به منظور پاسخگویی به محیط متغیر و متمایز کنونی رشد کرده اند؛ لذا سازمان ها به منظور مواجهه با این چالش ها نیازمند زیرساخت های مناسب پشتیبان تصمیم می باشند. فناوری اطلاعات در همه جا حاضر است و به عنوان یک بخش حیاتی از سازمان نمود پیدا کرده است. همچنین نقش پشتیبانی از عملیات روزانه سازمان و فرآیندهای تصمیم گیری را ایفا میکند. محیط رقابتی و پرتلاطم امروزی تصمیم گیری بهینه و مداوم در کوتاه ترین زمان ممکن را از نیازهای ضروری مدیران ساخته است. بر این اساس برای دستیابی به موفقیت در چنین محیطی، مدیران نیازمند سیستمهای پشتیبان تصمیم هوشمندی می باشند که قادر به استفاده از داده ها و اطلاعات در دسترس باشد.
در دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، اطلاعات و دانش بیانگر دارایی اصلی سازمان ها می باشند. بدین منظور سازمان ها سعی در به کارگیری این دارایی برای ایجاد مزیت رقابتی به هنگام اتخاذ تصمیمات خطیر سازمانی را دارند؛ لذا برای دستیابی به آرمان ها و اهداف مدیریتی خود به دنبال استفاده از بهترین روش ها و ابزارها می باشند. سیستم های سازمانی پایه و زیرساخت سازمان می باشند و هوش تجاری به عنوان یک مفهوم جامع به منظور خلق محیط پشتیبان تصمیم یکپارچه برای مدیریت پیاده سازی می شود.
هوش تجاری، مجموعه ای از ابزارها و تکنیک ها با هدف پشتیبانی از فرآیند تصمیم گیری است. تحقیقات علمی صورت گرفته در این خصوص نشان داده که هوش تجاری مهمترین فناوری حاضر از نظر سازمان ها می باشد. با وجود سیستم هوش تجاری مناسب، سازمان قادر خواهد بود سیستم های پشتیبان تصمیم خود را به منظور دستیابی به مزیت رقابتی در صنعت توسعه دهند.
آنچه امروزه سازمان ها در تمامی نقاط دنیا و بخصوص در کشور ما مبتلا به آن هستند، مشکلات ارزیابی و سنجش احتمال موفقیت سیستم های سازمانی می باشد که با توجه به نیازمندی های کارکردی و غیر کارکردی بتوانند در نقش هوش تجاری و پشتیبانی تصمیم گیری نیز ظاهر شوند. این موضوع در دنیای کسب و کار از اهمیت خاصی برخوردار است، لیکن در دنیای علم نیز می تواند پیام آور مفاهیم ارزشمندی باشد.
تشخیص معیارها و عوامل پشتیبانی تصمیم گیری و هوش تجاری در قالب یک چارچوب یکپارچه برای محققان، دستاوردی قابل توجه بوده و ارائه نظریات جدید در این زمینه می تواند مرزهای دانش را گسترش دهد. در طول 30 سال گذشته و نظر به مفهوم سیستم های پشتیبان تصمیم، محیط کسب و کار تغییرات زیادی کرده است. از آن جمله می توان به مواردی نظیر جهانی شدن اقتصاد و افزایش پیچیدگی مراودات اقتصادی، مسطح کردن ساختار سازمانی و افزایش اختیارات کارکنان، افزایش نیاز به پاسخگویی سریع در محیط رقابتی پویا، ظهور و رشد تجارت الکترونیک و ... اشاره کرد. سیستم های پشتیبان تصمیم سازمانی، سیستم های در مقیاس بزرگ، چند کاربره، و با هدف عمومی هستند که در فرآیند تصمیم گیری و برنامه ریزی جایگاه سازمان یافته و نسبتا مشخصی را دارند و برای انواع تصمیمات سازمانی طراحی شده اند.
حمید دهقانان در بخش دیگری از پایان نامه اش آورده است:
سیستم پشتیبان تصمیم یک سیستم اطلاعاتی مبتنی بر رایانه است که روی چگونگی تصمیم گیری افراد تاثیر می گذارد. سیستم های پشتیبان تصمیم از نقطه نظر ساختار، توسعه، استفاده و تحقیق متفاوت از دیگر سیستم های اطلاعاتی میباشند. محیط رقابتی و پرتلاطم امروزی تصمیم گیری بهینه و مداوم در کوتاه ترین زمان ممکن را از نیازهای ضروری مدیران ساخته است. بر این اساس برای دستیابی به موفقیت در چنین محیطی، مدیران نیازمند سیستم های پشتیبان تصمیم هوشمندی می باشند که قادر به استفاده از داده ها و اطلاعات در دسترس باشد.
سیستمهای سازمانی، بسته های از پیش آماده ای هستند که تامین کنندگان، آن ها را برای برآورده کردن نیازمندی های استاندارد دامنه وسیعی از سازمان ها تهیه می کنند. از جمله این ابزارهای سازمانی می توان به سیستم های برنامه ریزی منابع سازمان، مدیریت ارتباط با مشتری، مدیریت زنجیره ی تامین، مدیریت دانش، و اتوماسیون اداری اشاره کرد.
صدها تامین کننده مختلف در سطح بین المللی و ملی محصولات مختلف خود را برای پاسخ به نیازمندی های کسب و کار سازمان ها عرضه نموده و در نتیجه امروزه سازمان ها با مسئله ارزیابی و سنجش احتمال موفقیت سیستم سازمانی مناسب که با توجه به نیازمندی های کارکردی و غیرکارکردی بتوانند در نقش هوش تجاری ظاهر شوند روبرو هستند.
برای حل این معضل و ایجاد مزیت رقابتی از طریق ارزیابی و انتخاب سیستم سازمانی با سطح مناسب هوش تجاری، ضرورت دارد معیارهای مناسب این ارزیابی به شیوه ای علمی تبیین و رویکردی برای این ارزیابی طراحی شود.
نکته اساسی در این جا مفهوم ارزیابی است. ارزیابی، یکی از فعالیتهای مهمی است که اغلب در طول ایجاد یک سیستم پشتیبان تصمیم حذف می شود. در گذشته توجه به کارکردهای مکانیزاسیون فرآیندها بیشتر مورد توجه سازمان ها بوده است ولی امروزه با توجه به مطرح شدن ویژگی راهبردی فناوری اطلاعات و ارزش داده ها و اطلاعات، تحت عنوان هوش تجاری ضروری است سازمان ها محوریت ارزیابی خود را علاوه بر مکانیزاسیون بر هوش تجاری نیز طراحی کنند.
امروزه در کشور ما و در بسیاری از کشورهای دیگر با پدیدار شدن نگرش استفاده از سیستم های سازمانی، مدیران ارشد سازمان ها با چالشی جدید با عنوان انتخاب سیستم و نرم افزار مناسب سازمانی متناسب با سازمان و پوشش دهنده نیازهای ذینفعان سازمانی مواجه می باشند. این مساله نیازمند انجام تحقیق علمی در زمینه نیازمندی های سازمانی از سیستم ها و نرم افزارها در زمینه پشتیبانی تصمیمگیری خواهد بود.