در دنیای معاصر، دولتها درصدد بالا بردن بهره هوشی و استعدادیابی و افزایش توانایی(ability) و ظرفیتها ( Cupucities) و پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده(Determined goals) هستند. در گذشته، یعنی حدود صد سال قبل دانشآموزان به منزله یک گروه بدون مرز دانایی و «توانائی» در مدرسه ثبتنام میشدند و معلم در سر کلاس با انواع و اقسام بهرههای هوشی سروکار داشت. برای مثال دانشآموز، هفت ساله با بهره هوشی ۱۵۰ در کنار دانشآموز هفت ساله با بهره هوشی ۸۰ مینشست و هرچه معلم میگفت و یا روی تخته سیاه مینوشت عمیقاً تکرار میکرد.۱
ولی امروز، یعنی در قرن بیستویکم، والدین از طریق رادیو و تلویزیون و ماهواره و مطبوعات بسیاری از روشهای یادگیری و توانمندسازی کودکان را فرا گرفته و با صرف وقت و حوصله(Patience) و نیز منابع مالی(Financial Resources) توانستهاند، کودکان خود را قبل از مدرسه به دست مهد کودکها و مدارس پیشدبستانی سپرده و تأکید کنند که ضمن آموزش آداب و رسوم اجتماعی، به آنان «زبان انگلیسی» یا «فرانسه» یا «آلمانی» آموزش داده شود، زیرا والدین متوجه این واقعیت شدهاند که در دنیای معاصر دانستن یک زبان خارجی، ضامن پیشرفت و موفقیت و تعالی روح و جسم کودک در حال و آینده است و تقویت مهارت در بهره هوشی تأثیر مثبت دارد.
علم ریاضی نیز از ضروریات زندگی بشری است و کسانیکه اعداد و ارقام و قانون احتمالات و محاسبات ساده و منطقی را خوب میشناسند، ذهن آنان برای پذیرش یک سلسله پیچیده سختیها و دشواریهای زندگی آماده است و در حلوفصل مشکلات و نارسائیهای جامعه و امور فردی و اجتماعی آمادگی و توانمندی کامل در حد ظرفیت ذهنی خود دارد. ۲
در گذشته نه چندان دور، و حتی در شرایط کنونی، مدارس ما فقط ضرب و تقسیم و جمع و تفریق را به دانشآموزان تعلیم میدهند. و دانشآموزان، غالباً فرمولهای ریاضی را طوطیوار حفظ میکنند و پارهای از اوقات، چند فرمول مشابه را جابهجا نوشته و در محاسبات به غلط بکار میبرند.
کلاسهای تقویتی، تحت عناوین «تستهای کنکور» و کلاسهای ویژه «پانسیموتی» که دانشآموزان را برای یک مدت محدود در یک محل ثابت نظیر آسایشگاه، هتل یا مهمانپذیر با هزینه سرسامآور نگهداری کرده و با روشهای «من درآورده» دروس ریاضی، فیزیک، و هنر و هندسه و غیره را به صورت «کپسولی» آموزش میدهند روش منطقی و اصولی برای پیشرفت و تعالی دانشآموزان نیست. زیرا که علمآموزی تدریجی است و منطبق با اصول و موازین کاربرد علم روانشناسی کوتاه مدت(Shcrt-term Memory) و حافظه بلند مدت(Long term Memory) است.
مطالبی که در حافظه کوتاه مدت جای میگیرد، هیچگاه پایدار و قابل انطباق با علم ریاضی، نیست بنابراین، علم ریاضی و منطق و آمار و احتمالات و جداول و محور مختصات و پولی گان(Polygan) و نمودار(graph) و سؤالات هوش و استعدادسنجی(Aptitude Tests) و تمرینات دورهای یا روزانه و تدریجی ذهن دانشآموزان را برای حل مسائل آماده ساخته و بدون کمترین فشار به مغز پاسخ درست را بدست آورند.۳