حتماً بارها این جمله را از این و آن شنیده اید و شاید خودتان نیز به زبان آورده اید که «بچه های نسل جدید باهوش تر از نسل های قبل هستند.» اما آیا این فرضیه ثابت شده یا فقط عبارت مصطلحی است که بر اساس برخی نشانهها دهان به دهان میشود؟ در این که نفوذ تکنولوژی، گستردگی ارتباطات و تعدد انواع رسانهها همراه با بالارفتن سطح فرهنگ خانوادهها در کنش و واکنش کودکان مؤثر افتاده، شکی نیست اما آیا این مؤلفهها در بالارفتن میزان بهره هوشی نیز تأثیری دارد؟
این پرسش را با فرزانه تمرچی، روانشناس، مطرح کردیم و از او پرسیدیم که آیا آنچه در کودکان و در رفتار و گفتار آنها میبینیم، برای اثبات این که آنها باهوش تر از نسلهای پیشین هستند، کافی است یا نه؟
تمرچی از دادن یک پاسخ صریح اجتناب میکند و میگوید، والدین باید حتماً با عواملی که در رشد هوش فرزندشان مؤثر هستند، آشنا باشند تا بتوانند در زمینه باهوش بودن کودک خود نظر بدهند.
او با اشاره به این که «عموم مردم فکر میکنند ژنتیک و محیط بر هوش کودکان تأثیر دارد»، میافزاید: به عقیده من ژنتیک تأثیر چندانی ندارد ولی محیط میتواند بسیار مؤثر باشد. امروزه محیطی که داریم به لحاظ وجود محرکهای ذهنی نسبت به گذشته خیلی غنیتر است، وسایل بازی و پیشرفت تکنولوژی برای شکوفایی خلاقیت کودکان بسیار مؤثر هستند اما باید توجه داشت که خود این عوامل میتوانند مانع رشد هوش کودک هم بشوند، به این ترتیب که به خاطر وجود حجم وسیعی از اطلاعات، کودکان و نوجوانان ممکن است گیج و سردرگم شوند.
از طرفی، نوع بازیها تغییر کرده و بیشتر شاهد بازیهای رایانهای و غیرتعاملی و بیشتر ذهنی هستیم که در کل به هوش اجتماعی و هیجانی کودکان لطمه زدهاند.
همه ما میدانیم که با انجام حرکات و فعالیتهای منظم جسمی، تعداد سلولهای فعال مغز افزایش پیدا میکند اما امروزه با کاهش حرکت و فعالیتهای بدنی، این امر محقق نمیشود.
می پرسیم، چه باید کرد؟
این روانشناس در پاسخ به این سؤال، با اشاره به علاقه والدین برای کسب اطلاعات بیشتر در جهت باهوشتر شدن فرزندان، نوید میدهد که متخصصان به تعدادی از مؤلفههای افزایش هوش دست پیدا کرده اند؛ به عنوان مثال با ثبتنام فرزندان خود در انواع کلاسهای موسیقی و ورزشی میتوانید به روند افزایشی هوش کودک دست پیدا کنید، همچنین افرادی که برای فرزندان خود کتاب میخوانند موجب باهوش شدن آنها میشوند، البته باید توجه داشت که تعداد زیاد کلاسها هم میتواند برای کودک مشکل ایجاد کرده و او را خسته کند، پس در این زمینه زیاده روی نکنید.
اهمیت نقش رابطه عاطفی بین والدین و فرزندان بر کسی پوشیده نیست؛ تمرچی معتقد است: رابطه عاطفی به میزان ناباورانهای بر هوش کودکان تأثیر میگذارد، اما متأسفانه امروزه بیشتر خانوادهها این مؤلفه را اصلاً جدی نمیگیرند و دائماً به فکر ثبتنام فرزندشان در بهترین مدارس یا در انواع کلاسها هستند و... که اصولاً این تلقی اشتباه است. نکته تأثیرگذار دیگر بر بالا رفتن هوش کودکان تغذیه صحیح است. اگر انواع ویتامینها، پروتئینها و مواد معدنی و مورد نیاز بدن به میزان کافی تأمین شود، تا اندازه زیادی در جهت بالارفتن هوش کودک قدم برداشته ایم؛ هر چند توقع زیاد و افراطی از مواد غذایی در ایجاد هوش بسیار بالا نیز باز اشتباه است.
خانواده مهمترین محیطی است که میتواند بر رشد هوش کودکان تأثیر مستقیم داشته باشد، محیطی که خانواده از نظر امکانات و اطلاعات در اختیار کودک قرار میدهد نقش مستقیم بر هوش او خواهد گذاشت، ابراز علاقه و توجه به نوزاد یا کودک، فراهم کردن اسباب بازیهای مناسب برای شکوفایی استعدادها، خواندن کتاب با صدای بلند و تعامل با آنها در کارهای مختلف به رشد هوشی آنها کمک میکند.
این روانشناس چنین جمعبندی میکند که «به طور کلی نمیتوان نتیجه گرفت که کودکان امروز باهوشتر از کودکان نسلهای قبل هستند، اگر محیط به معنای واقعی و طبق الگوهای علمی و تخصصی غنی باشد، قطعاً اثرگذاری مثبت خواهد بود اما برخی به اشتباه فکر میکنند ثبتنام فرزندشان زیر سن آموزش اصلی، به رشد هوشی کودک کمک خواهد کرد، در حالی که خیلی وقتها این قبیل رفتارها کودک را خسته میکند و به او ضربه میزند.»
نهایت اینکه وجود یا نبود تکنولوژی، به خودی خود، موجب افزایش هوش نمیشود؛ همان طور که نبود تکنولوژی در گذشته نیز موجب نمیشده نسلهای قبلتر نیز باهوشتر باشند.