همگی مردم دنیا چه فقیر و چه ثروتمند مشکل مالی دارند. بسیاری فکر میکنند اگر پول زیادی داشته باشند مشکلات مالی آنها تمام میشود در حالیکه اینطور نیست و پول بیشتر مسائل مالی بیشتری را به دنبال دارد (نویسنده: به خاطر دارم در مقطعی آنچه که درآمد داشتم فقط به اندازه هزینههایم بود و پولی برای پسانداز کردن نداشتم ولی از لحاظ فکری راحت زندگی میکردم و مدتی بعد از یکی از کارهائی که قبلا انجام داده بودم پول خوبی بدستم رسید و برای مدتی خواب و خوراک را از من گرفت. چرا؟ چون باید تصمیم میگرفتم آن پول را در چه جائی سرمایهگذاری کنم تا ارزش آن کم نشود و بتواند ثروت بیشتری نیز تولید کند و این دغدغه بزرگی برای کسانی که سرمایه دارند میباشد.)
پول به تنهائی مشکلات مالی شما را حل نمیکند. تحصیلات هم مشکلات مالی را حل نمیکند. داشتن یک شغل هم مشکلات مالی را حل نمیکند. پس چه چیزی مشکلات مالی را حل میکند؟ جواب این سئوال «هوش مالی» است.
هوش مالی مشکلات مالی را برطرف میکند. هوش مالی بخشی از هوش کلی ماست که برای حل مشکلات مالی از آن استفاده میکنیم.
مشکلات مالی رایج در دنیای امروز، تطبیق نداشتن درآمدها و هزینههای زندگی، نداشتن خانه شخصی، بدهکاری، هزینههای ماشین، هزینههای بهداشتی و درمانی و... است که با استفاده از هوش مالی میتوان آنها را برطرف کرد.
اگر هوش مالی را در خود تقویت نکنیم روز به روز مشکلات وخیمتر میشوند و شرایط روز به روز سخت تر. واقعیت این است که پول تاثیر به سزائی بر سبک زندگی و کیفیت زندگی دارد. پول آسایش میآورد، آزادی زمانی و آزادی انتخاب میآورد. ولی بدست آوردن پول به تنهائی اگر با استفاده از هوش مالی نباشد منجر به ثروتمند شدن نمیشود.
این نکته را باید در نظر داشت که اگر بتوانید مشکلات مالی را حل کنید هوش مالی شما رشد میکند و وقتی هوش مالی رشد کند، ثروتمندتر میشوید و اگر مشکلات مالی را حل نکنید روز به روز فقیرتر میشوید.
علت فقر
فقر حاصل غرق شدن یک شخص در مسائلی است که نمیتواند آنهارا حل کند. تمام دلایل فقر مشکلات مالی نیستند. اعتیاد، ازدواج با فرد نامناسب، نداشتن مهارت کاری و مشکلاتی از این دست نیز میتواند دلایل فقر باشد.
برخی از مشکلات مالی امروزه، نظیر بدهیهای بیش از حد و دستمزد پائین ناشی از شرایطی است که برطرف نمودن آنها خارج از توان یک فرد است و معضلاتی است که مربوط به دولت و سیاستگذاریهای ضعیف اقتصادی و رانتهائی که در اقتصادها وجود دارد میباشد.
پس باید به گونهای هوش مالی خود را تقویت کرد تا در مهلکهای که روز به روز عرصه بر انسانها در کلیه جوامع تنگتر میشود و فقر و رکود گستره بیشتری مییابد، بتوان به آزادی مالی دست پیدا کرد.
تغییر قوانین پول در دنیای امروز
در سال ۱۹۷۱ ریچارد نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا، با یک سیاست اقتصادی اشتباه، پشتوانه طلا را از چاپ پول جدید کنار زد و موجب تغییر در قوانین پول گردید.
این سیاست موجب گردید که پول ارزش خود را از دست بدهد و ارزش آن به در جریان بودن پول وابسته باشد. به عبارت دیگر با توجه به سیاستهای اقتصادی موجود دنیا و تغییر قوانین قدیمی پول، پسانداز کردن پول منجر به کاهش ارزش پول میشود و لازم است تا هر گونه نقدینگی به جای پسانداز کردن تبدیل به دارائی (ASSET)گردد. در حالیکه در قوانین قدیمی پول، پسانداز کردن پول جایگاه خاصی در بین مردم داشت و نشان دهنده هوش مالی بود. در حالیکه در قوانین جدید، دیوانگی مالی محسوب میشود.
در دنیای کنونی تبدیل فوری پول به دارائی و تبدیل یک دارائی به دارائی دیگر نشان دهنده میزان هوش مالی میباشد.
وقتی خانه گران میشود یا قیمت طلا بالا میرود و یا قیمتهای سهام در بازارها رشد میکند معنی آن این است که ارزش پول کاهش پیدا کرده است و درآمد افراد با کاهش ارزش پول کاهش مییابد.
نویسنده: با توجه به شرایط کنونی که بسیاری از مسائل و مشکلات اقتصادی در کشورهای مختلف منجمله ایران شرایط مشابهی پیدا کردهاند تبدیل نقدینگی به دارائی پایدار که بتواند درآمد و ارزش افزوده ایجاد کند، به هوش مالی بالا نیاز دارد که خوشبختانه بدست آوردن هوش مالی بالا میتواند با آموزش به یک مهارت در افراد تبدیل شود.
چگونه ثروتمندان روز به روز ثروتمندتر میشوند؟
کلید ثروتمند شدن در این است که تشخیص دهید سیستم تغییر قوانین پول ناعادلانه است. قوانین را یاد بگیرید و از آنها به نفع خود استفاده کنید. این کار نیازمند هوش مالی است و هوش مالی را باید با حل کردن مشکلات مالی بدست آورد. ثروتمندان مشکلات مالی را بعنوان فرصتی برای یادگیری میبینند. فرصتی برای رشد، فرصتی برای باهوش شدن و فرصتی برای ثروتمند شدن.
ثروتمندان به جای گریختن، دوری کردن یا تظاهر به اینکه مشکلات مالی اصلا وجود ندارند به مشکلات مالی خوشآمد میگویند چون میدانند در مشکلات مالی فرصتهائی هست که در آن میتوانند باهوشتر شوند و در نتیجه ثروتمندتر شوند.
فقرا چگونه با مشکلات مالی برخورد میکنند؟
فقرا مشکلات مالی را تنها بصورت همان مشکل میبینند. بسیاری از آنها احساس میکنند قربانی پول شدهاند. بسیاری فکر میکنند تنها شخصی هستند که مشکل مالی دارند.
تنها تعداد کمی از آنها میفهمند که مشکلات مالیشان ناشی از نحوه نگرششان است. ناتوانی آنها در حل مشکلات مالی و یا اجتناب از مقابله با آن باعث شده مشکلات مالی آنها بیشتر و بیشتر شود. و به جای اینکه هوش مالی خود را افزایش دهند مشکلات مالی خود را افزایش میدهند.
نحوه برخورد قشر متوسط با مشکلات مالی
فقرا قربانیان پول هستند و قشر متوسط زندانیان پول. قشر متوسط به جای اینکه مشکلات مالی خود را حل کنند، فکر میکنند میتوانند در برابر مشکلات مالی زرنگی به خرج دهند. آنها پول خرج میکنند و به دانشگاه میروند تا بتوانند شغلی مطمئن پیدا کنند.
اکثر آنها اینقدر باهوش هستند که بتوانند پول درآورند و جلوی مشکلات مالیشان یک سد ایجاد کنند.آنها خانهای میخرند، هر روز به سر کار خود میروند و از طریق سهام یا اوراق مشارکت برای دوران بازنشستگیشان پسانداز میکنند.
اینگونه افراد در سن ۵۰ سالگی کشف میکنند که در دفتر کارخود زندانی هستند. آنها کارمندانی با ارزش و با تجربه هستند. امنیت شغلی دارند و شاید پول کافی به دست میآورند. ولی در عمق درون خود میدانند که از لحاظ مالی به دام افتادهاند و فاقد هوش مالی برای ترک دفتر کار خود هستند.
اکثر این افراد فاقد اطلاعات مالی لازم هستند بنابراین برای امنیت مالی ارزش قائل میشوند و به جای اینکه کارآفرین شوند برای کارآفرینان کار میکنند. به جای اینکه خود سرمایهشان را مدیریت کنند، مدیریت سرمایهشان را به دیگری میسپارند. و به جای افزایش هوش مالیشان، خود را به کار در دفاترشان مشغول میکنند.
نحوه برخورد ثروتمندان با مشکلات مالی
پنج نوع هوش اصلی وجود دارد که یک فرد باید در خود ایجاد کند تا ثروتمند شود که در قسمتهای بعدی به آنها پرداخته میشود. اگر شخصی به این پنج هوش مسلط شده باشد به کمال مالی دست یافته است.
ثروتمندان اگر راه حل مشکلات مالی خود را ندانند درجا نمیزنند و خود را مخفی نمیکنند. آنها به دنبال کارشناسانی میگردند تا بتوانند به آنها کمک کنند تا مشکلاتشان را حل کنند. در این روند آنها هوشمندتر شده و برای مشکل بعدی مجهزتر خواهند شد. ثروتمندان تسلیم نمیشوند بلکه میآموزند و از طریق آموختن ثروتمندتر میشوند.
حل مشکلات مالی
اکثر افراد کار میکنند تا مشکلات مالی دیگر مردمان را حل کنند اما چه کسی مشکلات مالی کارگران و کارمندان را حل میکند؟
فقرا و اقشار متوسط برای ثروتمندان کار میکنند ولی از حل مشکلات مالی خود عاجزند. به جای اینکه به مشکلات مالی بعنوان فرصتهائی برای باهوشتر شدن بنگرند به خانه میروند روی صندلی مینشینند شام میخورند، تلویزیون میبینند و صبح روز بعد به محل کار میروند تا فردی را ثروتمند کنند.
متاسفانه تحصیلات و سخت کوشی اگر با استفاده از هوش مالی همراه نباشد نمیتواند موجب تولید ثروت شود.
بازی با پول؟
همه آدمها چه بدانند و چه ندانند در حال انجام بازی با پول هستند. منتها شدت دخالت در بازی فرق میکند. برخی شدیدتر بازی میکنند، از قوانین آگاهند و از آنها استفاده میکنند تا بیش از دیگران برای خود کار کنند.
بعضی از مردم برای یادگیری و پیروزی مشتاقترند و زمان بیشتری را به این کار اختصاص میدهند. اکثر افراد در حال بازی هستند شاید بدون اینکه بدانند دارند بازی میکنند ولی فقط برای این بازی میکنند که نبازند و برای برد بازی نمیکنند.
تفاوت هوش مالی با هوش ذهنی (IQ)
هوش مالی تنها بخشی از هوش ذهنی است که برای حل مشکلات مالی از آن استفاده میشود. ممکن است شخصی دارای هوش ذهنی بالائی باشد ولی هوش مالی پائینی داشته باشد و برعکس.
هوش مالی دارای طبقهبندی خاص خود به شرح زیر میباشد:
۱) کسب درآمد بیشتر: اکثر آدمها درآمد دارند ولی کسی که درآمد بیشتری داشته باشد هوش مالی بالاتری دارد.
۲) محافظت از پول: محافظت از پول در برابر آدمهائی که ممکن است با ترفند پول شما را بدزدند و یا پرداخت هزینههائی مانند مالیات که در صورت دانستن قوانین مربوطه ممکن است بتوانید کمتر پرداخت کنید بیانگر هوش مالی است.
۳) بودجه بندی پول: بودجهبندی پول مثل یک ثروتمند نیازمند هوش مالی بالائی است. اگر کسی بتواند مانند ثروتمندان بودجهبندی برای پول خود داشته باشد میتواند ثروتمند شود.
مثلا اگر یک نفر در سال ۱۰میلیون تومان درآمد داشته باشد و ده میلیون تومان هم هزینه داشته باشد در مقابل کسی که ده میلیون تومان درآمد دارد و هشت میلیون تومان هزینه و دو میلیون تومان از پولهای خود را سرمایهگذاری میکند دارای هوش مالی ضعیفی است. اینکه کسی بتواند فارغ از میزان درآمد خود مبلغی از درآمد خود را پسانداز و سرمایهگذاری کند دارای هوش مالی بالائی است.
۴) تقویت پول خود: بسیاری از افراد نمیدانند پساندازهای خود را چگونه سرمایهگذاری کنند تا بتوانند پول خود را تقویت کنند. برخی از افراد پول خود را در بانک میگذارند و از حداقل سودی که بانک میدهد استفاده میکنند. در کشور ما غالبا سود پرداخت شده توسط بانکها از نرخ رشد تورم پائین تر است بنابراین پول در مدت زمان مشخص ارزش خود را از دست میدهد. خرید اوراق مشارکت و امثالهم هم همینطور است. اینگونه کارها نیاز به هوش مالی بالائی ندارد. ولی سرمایهگذاری به گونهای که شما بتوانید با نرخ سودی بیشتر از نرخ تورم و حتی بالاتر پول خود را تقویت کنید نیازمند هوش مالی بالائی است. به عبارت دیگر هرچه سود بالاتری از سرمایه خودتان بتوانید کسب کنید دارای هوش مالی بالاتری هستید.
۵) افزایش اطلاعات مالی خود: واگذاری کار سرمایهگذاری به دیگران مانع افزایش دانش مالی خودتان میشود. بعبارت دیگر اگر شخص دیگری پولتان را مدیریت کند نمیتوانید هوش مالی خود را افزایش دهید و در اصل شما با پول خودتان به جای خود، به دیگران پاداش میدهید.
اگر این پنج هوش مالی را در خود ایجاد کنید بهتر میتوانید مشکلات خود را حل کرده و هوش مالی خود را افزایش دهید.