زندگی شما مجموعه ای از نتایجی است که هرکدام به دنبال یک تصمیم به وجود آمده اند. این تصمیمات در طول زمان رفته رفته شرایط پیرامون شما را شکل می دهند و کیفیت انجام امور را معین می سازند. در زمینه مالی نیز باید ریشه هر نوع موفقیت یا شکست را در تصمیمات فرد جستجو کرد. تصمیماتی که اگر نادرست اتخاذ شوند؛ می تواند به نتایج نامطلوبی انجامیده و رفاه و آسایش افراد را تحت تاثیر قرار دهد.
البته هیچ کس به صورت ارادی و با میل شخصی اشتباه نمی کند بلکه تمامی تصمیمات نادرست ریشه های مشخصی دارند که بدون برطرف نمودن آنها شرایط تغییر نخواهد کرد و اشتباهات ادامه خواهد یافت. موارد زیر از جمله مهم ترین عوامل اشتباه افراد در تصمیم گیری های مالی و اقتصادی است.
1- فقر، خستگی و فرسودگی
به راستی چرا افراد وام هایی با بهره بالا می گیرند؟ یا وسیله ای را که می توان با قیمت مناسبی خریداری کرد به بهای بسیار بالاتر می خرند؟ چرا در حالی که می توان غذاهای سالم و ارزانی را در خانه تهیه کرد، خود را با غذاهای بی کیفیت و گران بیرون از خانه سیر می کنند؟ دلیل ولخرجی های بیهوده، آن هم در شرایط بحران مالی چیست؟ چرا افراد چنین خطاهای آشکاری را مرتکب می شوند؟
حقیقت آن است که احتمال تصمیمات نادرست مالی از سوی افراد فقیر بسیار بیشتر است. مطالعات نشان می دهند که این افراد بیشتر از پس انداز مشغول قرض گرفتن هستند و روز به روز وضعیت خود را سخت تر می کنند. البته نباید این افراد را برای تصمیمات اشتباه ملامت کرد. شرایط روانی و اجتماعی دشوار می تواند هر کسی را به خطا بیندازد و تصمیم گیری درست تحت فشار شدید بسیار مشکل است. براساس پژوهش بانک جهانی، مشکلات شناختی ناشی از کمبود پول و بدهی نمره هوش افراد را تا 13 واحد کاهش می دهد و ممکن است به شرایط نامطلوبی چون اعتیاد و استرس شدید منجر شود. به علاوه افراد کم درآمد کمتر فرصت استراحت پیدا می کنند. آنها اجازه خسته شدن ندارند و نمی توانند به سفر بروند. طبیعی است که این وضعیت با گذشت زمان منجر به فرسودگی شدید مکانیزم شناختی می شود و این ضعف ارزیابی منجر به اخذ تصمیمات نادرست و تحقق نتایج ناگوار خواهد شد.
برای پرهیز از این مساله باید چرخه معیوب فقر قطع شود. به یاد داشته باشید که فقر فقر می آورد. از این رو اگر به دنبال بهبود شرایط مالی و تصمیمات مطلوب هستید، پیش از هر چیز باید از فشارها بکاهید و امور را سر و سامان دهید. فرسودگی و خستگی ناشی از فقر عامل فقر بیشتر خواهدبود.
2- نداشتن خودکنترلی
از دهه شصت تاکنون، مجموعه آزمایشاتی برای ارزیابی توانایی های روانی افراد به کار گرفته شده و در آنها تلاش شده است معنا و جهت گیری مالی افراد از طریق رفتارهایی خاص ارزیابی شود. براساس یکی از آنها، به گروهی کودک پیشنهاد می شود یک شکلات را فورا بگیرند یا آنکه دو شکلات را در آینده دریافت کنند. برای این کار، کودکان در اتاقی با یک شکلات تنها گذاشته می شوند و بنا است اگر آن شکلات را نخوردند، به عنوان جایزه شکلات دیگری دریافت نمایند.
نتایج حاصل از این آزمایش به طور معمول نشان دهنده آن است که بیشتر کودکان نمی توانند این مدت زمان را صبر کنند و با خوردن شکلات امکان دریافت جایزه را از دست می دهند. این یافته ها به عنوان پایه ای برای تحلیل رفتارهای مالی مورد استفاده قرار گرفته است. محققان معتقد هستند که در چنین مواردی، رفتار فرد بیش از آنکه به ضریب هوشی و سایر عوامل شناختی مرتبط باشد، نتیجه سطح خودکنترلی او است. همه کودکان به صورت طبیعی مایل به دریافت شکلات بیشتری هستند، اما اغلب آنها نمی توانند میل خود را برای لذت آنی کنترل کنند و همین امر باعث از دست رفتن فرصت می شود.
این شرایط ساده در زندگی پیچیده بزرگسالی نیز حاکم است. به این صورت که بسیاری از تصمیمات نادرست نتیجه ناتوانی ما در شناخت موقعیت و گزینه مناسب نیستند، بلکه ناشی از این مساله هستند که قادر به کنترل احساسات و امیال آنی خود نیستیم و سرمایه یا امکانات خود را صرف هیجانی آنی می کنیم. هیجاناتی که برآوردن آنها فرصت موفقیت آینده را از ما سلب می کند.
3- عوامل ژنتیکی
مطالعات مرتبط با کنترل احساسات، که در بخش پیش به آنها اشاره شد، توجه محققان را به عوامل ژنتیکی جلب کرده است در این زمینه یافته ها حکایت از آن دارند که بخشی از ناکامی های افراد در پس انداز و موفقیت مالی به شیوه عملکرد والدین وابسته است. به معنا که ظاهرا ژنی خاص در بخری وجود دارد که آنها را به سوی موفقیت و تصمیمات درست هدایت می کند و نبود آن به خطا و شکست می انجامد. البته درخصوص میزان تاثیرگذاری این عامل میان صاحب نظران اختلافاتی وجود دارد. با این حال اغلب آنها وجود چنین ژنی را تایید می کنند.
براساس پژوهش های عصب شناختی، این ژن در انسان سطح دوپامین را کنترل می کند و با اخذ تصمیمات درست ارتباط دارد. این ژن هم چنین بر استعداد فرد برای تجزیه و تحلیل داده های مالی تاثیرگذار است. البته باید به این توجه داشته باشید که در خصوص چگونگی عملکرد ژن ها و میزان تاثیر آنها مباحث همچنان ادامه دارد. به طور مثال، برخی ضمن تایید تاثیر این عامل ژنتیکی، بر نقش آموزش و تربیت در نحوه ظهور تاثیرات ژنتیکی تاکید دارند. از این رو نباید با تکیه بیش از اندازه بر وجود ژنتیکی امید به بهبود را از دست بدهید و راهی برای توجیه خطاهای مالی خود پیدا کنید. به یاد داشته باشید که در نهایت، این شما هستید که نتایج حاصل از تصمیمات را تحمل خواهید کرد.
4- سن بالاتر یا پایین تر از 53 سال
براساس پژوهش های مرتبط با رفتار مالی، سن ایده آل برای اخذ تصمیمات مالی 53 سالگی است. افراد در سنین بالاتر یا پایین تر خطاهای بیشتری را مرتکب می شوند که البته چگونگی انجام این خطاها با یکدیگر متفاوت است. به طول مثال، در سنین جوانی ریسک پذیری بیشتری وجود دارد، افراد بیشتر بدهی به بار می آورند و ولخرج تر هستند.
در مقابل، افراد مسن با از دست دادن توانایی های شناختی و کاهش ضریب هوشی مواجه اند که این امر منجر به اخذ تصمیمات نادرست می شود. به علاوه ریس پذیری نیز در سنین بالا کاهش می یابد، حافظه فرد تحلیل می رود و همه این موارد ضریب خطا را بیشتر می کند. از این رو، افراد مسن با از یاد بردن برخی اطلاعات با اهمیت، تصمیماتی نامتناسب اخذ کرده و خود را به دشواری می اندازد.
اگر جوان و بی تجربه هستید، استفاده از مشاوره افراد مجرب را فراموش نکنید. این اطلاعات می تواند شما را در موقعیت های پیچیده یاری کند و از احتمال وقوع خطا بکاهد. در مقابل، اگر در سنین بالاتر از پنجاه سالگی قرار دارید، باید از مشاوران برای آگاهی از اطلاعات دقیق و افزایش ریسک پذیری خود استفاده نمایید. این گونه مشاوره ها به شما اجازه می دهد تجارب خود را در مسیر موفقیت به کار گیرید و از تصمیمات نادرست پرهیز نمایید.
5- ضعف در ریاضیات
فرض کنید قیمت یک گوشی موبایل و وسایل جانبی آن روی هم 110 هزار تومان باشد. اگر قیمت موبایل صد هزار تومان بیشتر از قیمت وسایل جانبی آن باشد، قیمت هر کدام از آنها چقدر است؟ اکثر افراد در پاسخ به سوال خواهند گفت که قیمت موبایل 100 هزار تومان و قیمت وسایل 10 هزار تومان است. پاسخی که کاملا نادرست است. چرا که در این حالت قیمت موبایل 90 هزار تومان بیشتر از وسایل جانبی خواهد بود. پاسخ درست در اینجا آن است که قیمت موبایل 105 هزار و قیمت وسایل 5 هزار تومان خواهد بود.
این مثال به خوبی نشان می دهد که بسیاری از ما، برخلاف تصور خودمان، در محاسبات عددی و ریاضی ضعیف هستیم. از این رو در هنگام سرمایه گذاری یا کسب و کار براساس تحلیل نادرست ریاضی، تصمیمات اشتباهی می گیریم. این گونه خطاها در مشاغل خرده فروش و کوچک بسیار رایج است و گاه به نابودی کسب و کار می انجامد. در چارچوب دیدگاههای کلاسیک اقتصادی، تمامی کنش گران بازار براساس عقلانیت عمل می کنند، در حالی که واقعیت جز این است. مسائل پولی و مالی بسیار پیچیده هستند و تحلیل دقیق آنها به توانایی ریاضی بالایی نیاز دارد و بسیاری افراد بدون دارا بودن این توانایی، تصمیمات کاملا غیرعقلانی می گیرند! اگر به دنبال موفقیت مالی و سرمایه گذاری موفق هستید، ریاضی بیاموزید.
6- غفلت از بازنشستگی و مرگ
بسیاری از افراد در سنین جوانی بر این باور هستند که شرایط همواره به صورت مشابه پیش خواهد رفت. آنها سنین پیری، بازنشستگی و مرگ را از یاد می برند و از همین رو، تصمیماتی می گیرند که در بلندمدت نادرستی آنها نشان داده خواهدشد. اگر فردی در سنین پایین به فکر دوران کهولت خود نباشد، بیمه مناسبی تهیه نکند و سرمایه کافی اندوخته ننماید، طبیعی است که در همان زمان نادرستی این تصمیمات را در نخواهد یافت.
جوانی انرژی و میل کافی را برای کار کردن در او ایجاد می کند. اما زمانی که به سنین بالاتر رسید خطای خود را در خواهد یافت، اما در اغلب موارد این آگاهی بسیار دیر به دست می آید و دیگر کاری از دست فرد ساخته نیست. به علاوه نامشخص بودن زمان مرگ نیز ممکن است تصمیماتی را دامن بزند که نه تنها خود فرد بلکه بازماندگان او را نیز تحت تاثیر قرار دهد. بی توجهی به بیمه عمر و نداشتن صندوقی برای تامین آینده بازماندگان از جمله این خطاها و تصمیمات نادرست است که آثار و عواقب آن اغلب فراتر از تصور خواهد بود.
7- ناتوانی در مواجهه با انتخاب های پیچیده و دشوار
برخلاف بیشتر توصیه های عمومی اقتصادی، شرایط زندگی واقعی بسیار پیچیده و دشوار است. در اغلب مواقع، گزینه های متنوع و متداخلی وجود دارد که فرد در برابر آنها گیج شده و از اخذ تصمیم درست باز می ماند. مطالعات روان شناختی نشان می دهد که انسان ها در برابر گزینه های پیچیده و پرتعداد قادر به تصمیم گیری عقلانی نیستند و بیشتر انتخاب ها به نادرستی و از روی شانس صورت می گیرد.
در یکی از آزمایش های مرتبط با رفتارشناسی مالی، از افراد خواسته شد تا از میان تعدادی شیشه مربا یکی را انتخاب کرده وب ه رایگان برای خود بردارند. در گروه نخست سه شیشه در مقابل انتخاب کنندگان قرار گرفت، در حالی که گروه دووم باید از میان بیست شیشه انتخاب می کردند. نتایج نشان دادند که افراد در مواجهه با تعداد اندک گزینه ها به سادگی و براساس حواس خود دست به انتخاب می زدند در حالی که انتخاب از میان 20 شیشه بسیار دشوار و زمان بر بوده است.
این وضعیت بر تمام زندگی ما نی زحکم فرما است. زمانی که گزینه های پیش رو اندک و واضح هستند، می توانیم به آسانی تصمیم گیری نماییم. اما اگر تعداد انتخاب ها زیاد شود، اخذ تصمیم بسیار پیچیده می شود. از این رو برای تسهیل فرآیند تصمیم گیری و انتخاب مناسب از میان گزینه های متفاوت مالی (شغل، سرمایه گذاری، بیمه و...) باید تعداد انتخاب ها را محدود کرد و آنها را براساس اولویت مرتب ساخت. در این مرحله فرد نباید خود را درگیر تصمیم گیری نماید. پس از انجام این فرآیند، می توان از میان گزینه های محدود، انتخابی آسان تر و با مطلوبیت بیشتر انجام داد.
8- تقلید از دیگران
یکی از راه های معمول در برابر دشواری تصمیم گیری پیروی از عملکرد قبلی دیگران است. انسان ها این گونه واکنش را از دوران کودکی می آموزند و بعدتر نیز به طور پی در پی آن را به کار می گیرند؛ بی توجه به آنکه این روش کاملا نادرست است و می تواند به تصمیماتی مرگبار منجر شود. هر فرد براساس روش زندگی، اولویت ها و نیازهای مستقیم خود دست به انتخاب می زند. طبیعی است که دیگران نمی توانند از این تصمیم پیروی کنند، چرا که شرایط حاکم بر زندگی آنها به طور کامل متفاوت است. از این رو تقلید از عملکرد دیگران باید متقوف شود و هر فرد صرفا براساس شرایط و اولویت های خود دست به انتخاب بزند.