در نخستین روز بازگشایی مدارس پس از تعطیلات نوروزی، بار دیگر به نقل از مسئولان آموزش و پرورش اعلام شد كه سیاست چندتألیفی در تولید كتاب های درسی، یكی از برنامه های اصلی این وزارتخانه است و به زودی شاهد تألیف و چاپ كتاب های درسی متعدد برای هر یك از مواد درسی موجود در برنامه های آموزشی خواهیم بود. آنچه در پی می آید مطلبی است كه این سیاست را مورد بررسی و نقد قرار داده است. نظام برنامه ریزی درسی در ایران، در یك دوره تاریخی چهل ساله (۱۳۴۶ ۱۳۰۶) از حیث «تصمیم گیری» به صورت «نیمه متمركز» بوده است. در این دوره، معلمان با آزادی نسبی و مشروط، در انتخاب محتوای آموزشی كلاس خود، از بین كتاب هایی با ویژگی های معین، نقش داشتند.
در سال ،۱۳۰۶ وزارت «معارف» ، برنامه ساعات هفتگی دروس مدارس را با عنوان «دستور تعلیمات شش ساله ابتدایی مدارس» تهیه و تصویب كرد. یك سال بعد، وزیر فرهنگ (اعتماد الدوله) به فكر تهیه كتاب های دبستانی افتاد و در سال ۱۳۰۸ برای نخستین بار كتاب های وزارت فرهنگ، وارد مدارس شد. با وجود این، معلمان در استفاده یا عدم استفاده از این كتاب ها اختیار داشتند.
در سال ،۱۳۱۶ «برنامه تحصیلات ابتدایی» تغییر كرد و در برنامه جدید، رئوس مطالب هر یك از مواد درسی مشخص شد. «شواری عالی فرهنگ» مقرر ساخت: در مدارس فقط از بین كتاب هایی استفاده شود كه رئوس مطالب تعیین شده، در آنها رعایت شده باشد. نویسندگان و معلمان بسیاری به تكاپوی تهیه كتاب هایی براساس فهرست رئوس مطالب افتادند. در این دوره، كتاب های متعددی به چاپ رسید؛ به نحوی كه گاه در یك ماده درسی، هفت عنوان كتاب وجود داشت.
گسترش فعالیت تدوین و نگارش كتاب های درسی، وزارت فرهنگ را وادار كرد تا برای نظارت و كنترل فرآیند كار تألیف نویسندگان، اداره ای را با وظیفه «تطبیق كتاب های نگارش یافته با فهرست رئوس مطالب شورای عالی فرهنگ» به وجود آورد. از این زمان به بعد، كتاب های منطبق با رئوس مطالب وزارت فرهنگ، به مهر تأیید وزارتخانه مهمور می شد و معلمان نیز ملزم به استفاده از كتاب های تأییدشده بودند.
این حالت تا سال ۱۳۳۴ به طور قانونی تداوم یافت. در این سال، «اداره مطالعات و برنامه ها» در وزارت فرهنگ تشكیل شد. هدف این اداره، «ایجاد فرصت برای مطالعه و تحقیق درباره هدف ها و تجدید نظر در برنامه ها و روش های تعلیم و تربیت» بود. این اداره از سال ۱۳۳۵به بعد، كار تألیف كتاب را به منظور ارائه «كتاب های نمونه جهت نویسندگان آزاد» به عهده داشت و توانست تا سال ۱۳۴۲ چندین عنوان كتاب را آماده چاپ سازد. وزارت فرهنگ در سال ۱۳۴۱ بر اساس تصویب نامه هیأت وزیران، تألیف و نشر كتاب های درسی را برعهده گرفت و در اجرای ماده ۴ این تصویب نامه، «سازمان كتاب های درسی ایران» را تأسیس كرد.
وظایف این سازمان عبارت بودند از:
۱ تألیف و تهیه كتاب های درسی
۲ تدوین كتاب های تكمیلی
۳ تصویب و تنقیح كتاب های درسی و تكمیلی نویسندگان آزاد و پرداخت حق التألیف به آنها
دوره تصمیم گیری غیرمتمركز یا «متعامل» (تعامل بین برنامه ریز و معلم به عنوان مجری) در تولید برنامه درسی، عملاً تا سال ۱۳۴۵ ادامه یافت. در این سال، در پی تغییر نظام آموزش و پرورش كشور، تألیف به صورت «انحصاری» و «متمركز» به سازمان كتاب های درسی ایران سپرده شد و از سال تحصیلی ۴۶ ۱۳۴۵ كتاب های هماهنگ و یكدست وارد نظام آموزشی شد.
این شیوه تولید كتاب های درسی همچنان تا امروز تداوم یافته است. در این دوره چهل ساله، نكات ارزنده و تجارب قابل تأملی برای مدیران و كارشناسان فعلی نظام آموزش و پرورش وجود دارد. با توجه به شعار «چندتألیفی در تولید كتاب های درسی» ، نقد و بررسی موشكافانه این دوره و شناخت آثار و پیامدهای مثبت و منفی آن، اقدامی منطقی و ضروری به نظر می رسد.
تجارب و درس های شیوه نیمه متمركز برنامه درسی
الف) آثار منفی
برخی این دوره را «دوره آشفتگی برنامه درسی ایران» دانسته اند زیرا معتقدند:
با اجرای هماهنگ و یكنواخت امتحانات در مدارس و تعدد منابع آموزشی درسی، تشویش ذهنی و آشفتگی روحی در بین دانش آموزان پدید آمد.
به دلیل عدم ارتباط و پیوستگی بین منابع آموزشی دوره ها و پایه های تحصیلی، با توجه به تنوع نویسندگان كتاب های درسی، عملاً پیوستگی موضوعی در بین كتاب ها وجود نداشت و منجر به سرگردانی معلمان و دانش آموزان شده بود.
به دلیل تفاوت زبان و نثر نویسندگان كتاب های درسی، واژگان و اصطلاحات گوناگون در برنامه درسی رواج یافت.
بیماری ریشه دار اجتماع ایران، پارتی بازی (ترجیح روابط بر ضوابط)، در تصویب یا عدم تصویب متون درسی تألیف شده، نقشی غیرقابل انكار داشت.
ب) آثار مثبت
در مقابل، عده ای نیز این دوره را «دوره پویایی برنامه درسی ایران» می دانند زیرا معتقدند:
در مناطق مختلف كشور، نویسندگان و معلمان با آشنایی و تسلط بر فرهنگ ها و آیین های بومی و محلی به عنوان بخشی از میراث فرهنگ ملی كتاب های متعددی پدید آوردند و موج فرهنگی تازه ای را در پیكره جامعه آموزشی ایران به وجود آوردند.
شرایط امروز جامعه ایران و طرح چندتألیفی
با توجه به توانمندی های آشكار و پنهان در سطح ملی و سیاست تمركززدایی سیستم مدیریت كشور و آموزش و پرورش، ایجاد شیوه نیمه متمركز در تولید كتاب های درسی (طرح چندتألیفی) ضرورتی اجتناب ناپذیر است. با تأمل در دوره چهل ساله شیوه نیمه متمركز در تولید برنامه درسی و شرایط فعلی آموزش و پرورش و جامعه ایران، توجه به برخی موارد مهم و حساس در حوزه برنامه درسی، لازم و ضروری به نظر می رسد:
۱ .تقویت و تعمیق بعد سیاستگذاری و برنامه ریزی كلان در آموزش و پرورش و ایجاد توانایی مهندسی برنامه درسی آموزشی با رویكرد تولید نیمه متمركز، شامل: ارائه ساختار محتوایی (عناوین و رئوس محتوا در هر ماده درسی و پایه تحصیلی) با توجه به مبانی دینی و فلسفی برنامه درسی، جنبه های علمی تخصصی هر رشته و ماده درسی، اصول روان شناختی، اصول جامعه شناختی، شرایط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه، اصول نوین برنامه ریزی درسی، قابلیت های فناوری آموزشی و... .
۲ .تبیین معیارهای مطلوبیت و استانداردهای فرآیند تولید كتاب های درسی در مراحل:
تولید فرهنگی (تدوین، تألیف، ویرایش زبانی و علمی)
تولید فنی هنری (تصویرسازی، انتخاب عكس و صفحه آرایی)
تولید چاپی (قیمت گذاری، چاپ، صحافی)
توزیع
۳. اصلاح ساختار تشكیلاتی و شیوه های مدیریت و ارتقای كیفی نیروی انسانی و برنامه كارشناسی با توجه به تغییر رویكرد «مدیریت تولید» و توسعه و تعمیق شیوه های تخصصی و علمی نظارتی و هدایتی و انگیزش در آموزش و پرورش به منظور استفاده بهینه از ظرفیت های ملی ناشران و نویسندگان شایسته و توانمند در حوزه های برنامه درسی.
۴. اجرای تدریجی و محدود طرح، همراه با ایجاد سامانه نظارتی روشمند و علمی جهت تأیید كتاب های مفید و مطلوب درسی و مهمورساختن به مهر تأیید آموزش و پرورش.
۵. پیش بینی بخش «كنترل كیفیت اجرای طرح» در سیستم اجرایی طرح به منظور حاكمیت رویه های حرفه ای و جلوگیری از آسیب های احتمالی درونی یا بیرونی سیستم.
۶ . تغییر و اصلاح نگرش بخش های مرتبط با اجرای این طرح در سطح كشور (مركز و افراد ذی ربط، ذی نفع و ذی علاقه)، خصوصاً سیستم مدیریت آموزش و پرورش در سطوح مختلف ستاد و صف و بخش های مرتبط با حوزه ارزشیابی برنامه درسی و نهاد خانواده.
۷. تغییر نگرش و آموزش معلمان؛ به منظور استفاده صحیح از «حق انتخاب كتاب درسی مطلوب» از بین كتاب های تأیید شده به تناسب شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی منطقه خود و ایجاد زمینه برای تعامل و مشاركت آنها در اجرای مطلوب طرح.
۸ .مطالعه دقیق در حوزه چالش ها و مشكلات ناشران و نویسندگان حوزه های مرتبط با برنامه درسی و ایجاد زمینه همفكری و همكاری با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استفاده از ظرفیت های آن برای رفع نیازها و دغدغه های ذهنی و شغلی آنها و پیش بینی واقع بینانه سیستم توزیع در كشور با رویكرد جدید.
●سخن آخر
تردیدی نیست اجرای طرح چندتألیفی و ایجاد رویه تولید نیمه متمركز كتاب های درسی، در گام های نخست منجر به پاره ای مشكلات اجرایی و دغدغه های ذهنی و روحی بین معلمان و دانش آموزان و خانواده ها خواهد شد اما در عین حال، در ایجاد فضای شوق انگیز علمی و پژوهشی در گستره ملی و پیدایش «نهضت علمی معلمان و نویسندگان كتاب های درسی» در سرتاسر كشور و فعالیت جدی تر ناشران معتبر آموزشی در چارچوب برنامه درسی آموزش و پرورش، تأثیر شگرف خواهد داشت.با ایجاد شبكه و سیستم نظارتی هدایتی و انگیزش در پیكره مدیریتی برنامه درسی و تأكید بر استانداردها و مصالح مشترك ملی، زمینه رشد و پویایی قابلیت های بومی و منطقه ای، پدیدار خواهد آمد.
خوشبختانه جامعه آموزشی و فرهنگی امروز ایران نسبت به چند دهه قبل كه شیوه نیمه متمركز اجرا شده بود به لحاظ بضاعت علمی و فهیم حوزه های برنامه درسی و نیز پیشرفت های حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) ، زمینه و بستر مساعدتری برای اجرای جامع این طرح دارد.
البته واقعیت این است كه باید زیرساخت های مدیریتی، پژوهشی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی واجتماعی در سیستم آموزش و پرورش با توجه به رویكرد نوین، به لحاظ نظری (تئوریك) و اجرایی (منابع انسانی و...) بر محور «تخصص سالاری» و «دانش محوری» تقویت و اصلاح شود و علاوه بر آن، از مطالعات تطبیقی و كاربردی در حوزه چندتألیفی در سایر كشورها غفلت نشود.
اجرای طرح چندتألیفی، هزینه زیادی برای سیستم آموزشی كشور خواهد داشت اما گریزی از آن نیست؛ راهی است كه باید با توكل به خدا، دوراندیشی و تأمل خردمندانه كارشناسان و البته مدیریت جسورانه و آگاهانه، در آن پای فشرد. امید است این نوشتار، آغازی برای ارائه نظرات عمیق تر و جدی تر صاحبنظران (مخالفان و موافقان شیوه تولید نیمه متمركز كتاب های درسی) در باب فلسفه، مبانی، راهبردها، شیوه های اجرایی و آسیب شناسی و... این موضوع باشد.