83 اقتصاددان و 25 جامعهشناس مشهور کشور، با ارسال نامهای به دکتر روحانی و دکتر لاریجانی، خواستار همدلی و همراهی دولت و مجلس برای طراحی سازوکار «بودجهای» و «غیربودجهای» مناسب برای «کاهش فقر آموزشی کودکان» شدند. به گزارش خبرآنلاین، در این نامه که به امضای اقتصاددانانی مانند غلامعلی فرجادی، حسین عبدهتبریزی، عباس شاکری، حسین راغفر، حمیدرضا برادرانشرکا، جواد صالحیاصفهانی و وحید محمودی رسیده، عنوان شده است: «در دودهه اخیر شاهد همگرایی فکری روزافزون اقتصاددانان و جامعهشناسان در زمینه نقش محوری «سرمایه انسانی» بهعنوان موتور محرکه توسعه پایدار اقتصادی- اجتماعی بودهایم. به بیان دیگر در نقطه مقابل عدالت پوپولیستی که با تمرکز صرف بر پرداخت پول نقد به گروههای نیازمند همراه است، نگاه علمی و غیرپوپولیستی به مقوله عدالت، برمبنای توانمندسازی انسانها و ایجاد ظرفیت برای شکستن چرخه شوم «بهارثرسیدن فقر»، از طریق تمرکز بر کاهش «فقر آموزش» و «فقر سلامت» استوار است.»
جامعهشناسانی چون تقی آزادارمکی، علیاصغر سعیدی، محمد رضایی، مقصود فراستخواه و پویا علاءالدینی هم ضمن امضای این نامه تاکید کردهاند: «فقر امکانات آموزشی برای کودکان در مناطق محروم و نیز مناطق حاشیهای شهرهای بزرگ، به بازتولید فقر پرداخته و قابلیت کودکان مناطق محروم برای گریز از تله فقر در آینده را کاهش میدهد. همچنین فقر آموزشی کودکان، ریسک توسعه بزهکاری و ناهنجاریهای اجتماعی را بهشدت افزایش داده و به تضعیف سرمایه اجتماعی منجر میشود. قطعا حل این مشکل، جز از طریق همراهی مسوولانه دولت و مجلس محترم میسر نیست.»
بخشی از متن این نامه به شرح زیر است: «همانطور که مستحضرید، با وجود پیشرفتهای مناسب سهدهه اخیر در توسعه «کمی» آموزشوپرورش، متاسفانه هنوز بسیاری از کودکان سرزمینمان روزهای کودکی خود را در فضای بینشاط مدارس فرسوده و افسردهکننده میگذرانند. بسیاری از مدارس مناطق محروم کشور از یک طرف با فقر شدید امکانات آموزشی، پرورشی، تفریحی و ورزشی دستوپنجه نرم میکنند و از طرف دیگر با فقر انگیزه معلمان که تا حد زیادی از مشکلات معیشتی آنان ناشی میشود. بسیاری از مدارس کشور هنوز نور کافی، بخاری استاندارد، کتابخانه، سرویس بهداشتی مناسب و حداقلی از امکانات ورزشی ندارند؛ چه رسد به امکانات مناسبی که بتواند فرزندان ایرانزمین را به نسلی توانمند و بالنده تبدیل کند. در نقطه مقابل «عدالت پوپولیستی» که با تمرکز صرف بر پرداخت پول نقد به گروههای نیازمند همراه است، نگاه علمی و غیرپوپولیستی به مقوله عدالت، بر مبنای توانمندسازی انسانها و ایجاد ظرفیت برای شکستن چرخه شوم «بهارثرسیدن فقر» از طریق تمرکز بر کاهش «فقر آموزش» و «فقر سلامت» استوار است. همچنین صاحبنظران متعددی بر این نکته تاکید کردهاند که دو رکن کلیدی سرمایه انسانی، یعنی «آموزش» و «سلامت»، حوزههایی هستند که مداخله دولتها در آنها، فساد بالقوه بسیار کمتری را نسبت به مداخله دولت در هر حوزه دیگری بههمراه خواهد داشت. نتیجه آنکه شاهد حرکت بخش بزرگی از کشورهای مختلف به سمت حضور پررنگ و فعالانه دولت در «آموزش» و «سلامت» هستیم.
با تاسف بسیار، با وجود تاکید سیاستهای کلی نظام بر همین مساله، این رویه هنوز در کشور ما اجرایی نشده است. تاسف بیشتر آنکه در برخی موارد با برچسبزدن به هزینههای دولتی در «آموزش» و «سلامت» تحت عنوان «هزینههای جاری»، سعی در کاهش سهم این هزینهها از مجموع هزینههای دولت داشتهایم؛ غافل از آنکه سرمایهگذاری دولت در این دو حوزه، بهمنزله «سرمایهگذاری» در مستحکمساختن بنیه «سرمایه انسانی» بوده و پویایی پایدار اقتصاد ملی را در بلندمدت بهدنبال خواهد داشت.
با توجه به توضیحات فوق، ما، جمعی از پژوهشگران «حامی فرصتهای یکسان برای دانشآموزان ایران»، در دومین نامه خود پنج تقاضای زیر را از شما دو بزرگوار داریم:
الف) طراحی سازوکار «بودجهای» و «غیربودجهای» برای کاهش «فقر آموزشی کودکان» با توجه به آنکه دولت و مجلس در اولین سال همکاری، گام اول «عدالتخواهی علمی، واقعبینانه و غیرپوپولیستی» را در قالب اصلاح مسیر قسمتی از یارانهها به سمت توسعه انسانی در حوزه سلامت» برداشتند، اکنون زمان مناسبی است که در سال «دوم» همکاری، گام «دوم» عدالتخواهی علمی و منطقی، در قالب اصلاح مسیر قسمتی دیگر از یارانههای دولتی به سمت تحکیم توسعه انسانی در حوزه «آموزش» و با تاکید ویژه بر «کاهش فقر آموزشی کودکان» برداشته شود.
ب) تغییر رویه طبقهبندی بودجه دولت و محسوبکردن «بودجه آموزشوپرورش» در ذیل بودجههای «سرمایهگذاری» و «تملک دارایی». قطعا مخارج دولتها در آموزشوپرورش، مشابه مخارج دولتهای در حوزه سلامت، از جنس «هزینه» نیست بلکه از جنس «سرمایهگذاری»ست؛ و چه سرمایهگذاریای بهتر، سودآورتر و مطمئنتر از سرمایهگذاری در مهمترین منابع کشور یعنی «سرمایه انسانی»؟
ج) افزایش «نسبت بودجه آموزشوپرورش از تولید ناخالص ملی» با جهتگیری ویژه در زمینه کاهش فقر آموزشی کودکان. دولت ما سالانه 465دلار برای هر دانشآموز مقطع ابتدایی هزینه میکند. در مقام مقایسه، میانگین بودجه دولتی سالانه اختصاصیافته برای هر دانشآموز اسپانیایی تقریبا 10 برابر هر دانشآموز ایرانی است، برای هر دانشآموز لهستانی تقریبا پنجبرابر، برای هر دانشآموز در کرهجنوبی 9 برابر، برای هر دانشآموز کوبایی چهاربرابر و برای هر دانشآموز برزیلی حدودا دوبرابر.
د) طراحی سازوکاری برای افزایش انگیزه فرهنگیان و معلمان زحمتکش.