نقطه آغازین روش تئاتر در خدمت آموزش را در بریتانیا در میانه دهه ۶۰ می دانند (۱۹۶۵م)؛ زمانی که تکنیک های تئاتری و شیوه های آموزشی برای خلق روشی جدید و پویا تلفیق شدند، اما ریشه های این روش به سال های اولیه قرن گذشته برمی گردد.
وقتی شرکت هایی در اسکاتلند و شمال انگلستان تاسیس شدند با این هدف که عشق به تجربه ای تئاتری را در بچه ها به وجود آورند، تخیل آن ها را برانگیخته کنند و لحظه ای شاد و لذت بخش را برای آن ها به ارمغان آورند. در سال۱۹۳۷ م شرکت برتا ودل(Bertha Waddell) در اسکاتلند در ساعات فعالیت کلاس ها در مدارس به اجرا پرداخت و به زودی بعد از جنگ دوم جهانی مسئول آموزش شهر ابردین(شهری در شرق اسکاتلند، (Aberdeenگروهی از کارشناسان درام را شکل داد و از آن ها حمایت کرد تا با بهره گیری از تکنیک های درام آموزشی در مدارس فعالیت کنند.
در همان زمان بود که در شهرهای بیرمنگام و لندن شرکت هایی تاسیس شدند که می خواستند با همکاری مدارس کار کنند و از تئاتر برای اهداف آموزشی استفاده کنند. شرکت برتا ودل پیشگام اولین تجارب مشارکت مستقیم بچه ها در یک تجربه تئاتری بود. اگرچه در بیشتر نواحی انگلستان گروه های تئاتر آماتور بیشتر متشکل از معلمانی بودند که تلاش می کردند تئاتر را به بچه ها معرفی کنند، حرکت اصلی توسعه روش تئاتر در خدمت آموزش از شرکت های حرفه ای که تئاتر را به مدارس بردند، حاصل شد. آن ها در مدارس راهنمایی خلاصه ای از نمایش های شکسپیر را اجرا می کردند. می توان گفت مهم ترین عاملی که به پیدایی روش تئاتر در خدمت آموزش کمک کرد، مفهوم متغیر و پویای "آموزش" بود. در نتیجه فهم جدیدی از روند یادگیری، پژوهشی درباره راه تازه و مهیج تر انتقال محتوای برنامه درسی مدارس به بچه ها انجام شد.
درام در برنامه درسی بیشتر مدارس بریتانیا به عنوان بخشی از ادبیات، جایگاه محکم، مطلوب و طولانی دارد و نمایش های مدرسه ای همیشه تشویق شده اند، اما در طول این دوره است که مفهوم جدیدی از درام به عنوان ابزاری برای آموزش پدیدار شد. این درام بسیار متاثر از شناخت سرشت بازی های اکتشافی و آموزشی خود بچه ها بود. در درام های آموزشی معاصر از نمایش خلاق و ایفای نقش استفاده می شود تا به کودکان کمک کنند از طریق بداهه سازی، خودشان، محیطشان و دیگر آدم ها و نیز تاثیر و تاثر این سه را کشف کنند. تئاتر در خدمت آموزش، آوردن تکینک های تئاتری به کلاس درس در خدمت مفاهیم آموزشی ویژه ای بود. به جز هدف آموزشی این نوع درام، تلاش می شد سرگرم کننده و مهیج باشد و عادت رفتن به تئاتر را در بچه ها به وجود آورد.
اگرچه تئاتر در خدمت آموزش ابتدا زیر نظر مراکز دولتی فعال شد و توسعه یافت، اما شرکت ها به تدریج مستقل و خودمختار شدند و البته کمک هایی را از دولت دریافت می کردند، زیرا همچنان در جهت توسعه فرهنگی و آموزشی کشور حرکت می کردند. این شرکت ها طیف گسترده ای را از مراکز پیش دبستانی (بچه های ۵ تا ۷ سال) تا دانشکده ها پوشش می دادند. قدم مهم بعدی در سال۱۹۷۵م برگزاری کنفرانس بین المللی در این خصوص بود که زمینه بحث درباره این روش را فراهم کرد؛ ایده ها و تجارب به اشتراک گذاشته شد و اهداف این حرکت توسعه یافت. از کارشناسانی، که پدیدآورندگان این کنفرانس بودند و زمینه توسعه این روش را چه به لحاظ تئوریک و چه به لحاظ عملی فراهم آورند و باعث شدند این روش در دیگر بخش های جهان رشد کند، می توان از جف گیلهام (Geoff Gillham) نام برد. گیلهام موسس و مدیر مرکز بین المللی تئاتر در خدمت آموزشInternational Center for Theatre in Education (ICTIE) بود.
این موسسه پاسخی به تقاضاهای فزاینده هنرمندان و مدرسان بیرون از انگلستان برای یادگیری روش های نظری و عملی تئاتر در خدمت آموزش بوده است. این مرکز محل ملاقاتی است برای فعالان تئاتر از سراسر دنیا که از تئاتر در راستای اهداف آموزشی برای اجتماعات جوانان و بزرگسالان و نیز برای سهیم کردن تجارب و روش ها در این زمینه استفاده می کنند. این کنفرانس موفقیت بزرگی در تاریخ تئاتر در خدمت آموزش به حساب می آید که فعالان تئاتر در خدمت آموزش ۲۳ کشور را میزبانی کرد. کشورهایی چون انگلستان، برزیل، ایسلند، یونان، مقدونیه، استرالیا، امریکا، سوئد، بوسنی و هرزگوین، هلند، الجزایر، مراکش، تونس، کرواسی، جمهوری فدرال یوگسلاوی، آلبانی، ویتنام، مصر، لبنان، عراق، سوریه، فلسطین و اردن. برنامه کنفرانس شامل سخنرانی، اجراها و کارگاه های آموزشی روی مباحثی چون تئاتر و فرهنگ در عصر جهانی شدن، تئاتر و زمینه (بستر) های فرهنگی، تئاتر و توسعه اجتماعی، تئاتر و آموزش، تئاتر و تغییر بود.
تئاتر در خدمت آموزش حتی به عنوان یک رشته در درام و دوره های آموزشی تحصیلات تکمیلی وارد شده است. اگر هنوز چیزهای زیادی برای یادگرفتن و توسعه یافتن در روش تئاتر درخدمت آموزش وجود دارد، پس شناخت بین المللی گسترده تر و ارتباط نزدیک تر بین شاغلان و فعالانی که در زمینه های فرهنگی متفاوت کار می کنند، مطمئنا به توسعه تئاتر درخدمت آموزش قوت و استحکام می بخشد. سرشت و روش تئاتر در خدمت آموزش نیاز دارد که در مراکز آموزشی و تئاتری و اجتماعات به طورگسترده شناخته و به طور بین المللی فهمیده شود.
مهم ترین هدف بیشتر برنامه های تئاتر در خدمت آموزش تقویت فهم شاگردان از جهان است و آشکارتر کردن موضوعاتی که بر زندگی روزانه آن ها تاثیر می گذارد. بازیگران معلمی که یک گروه تئاتر در خدمت آموزش را تشکیل می دهند، درگیرند که اثرشان به جهان مدرسه و مضامین اجتماعی روز ربط داشته شود. اصطلاح بازیگر معلمی که گفته می شود غیراستادانه ممزوج شده اند، به دو مهارت کامل و وحدت یافته اشاره می کند.
مراحل تولید کار:
۱. اطلاعات و ماده اولیه تولید انتخاب می شود و شکل می گیرد تا با نیازهای اجتماعی و ادراکی بچه ها، که مخاطب نامیده خواهند شد، مناسب باشد. گروه روی مضمون برنامه تصمیم می گیرد چه مشکل یا معضلی می خواهد بررسی و برای چه گروه سنی آماده شود و عوامل زیر در نظر گرفته می شود:
ارزش های آموزشی
آگاهی از روند یادگیری
تاثیر نمایشی
یک برنامه خوب طراحی شده، به روشی مهیج و جالب ارائه می شود و به سوی یک تجربه یادگیری با ارزش برای بچه ها هدایت می شود که می تواند بعد از اینکه گروه، کلاس را ترک کرد از سوی معلم پی گرفته شود.
۲. وقتی موضوعی انتخاب می شود و اطلاعات مربوط به آن جمع آوری می شود، گروه برای ارائه دادن این اطلاعات، ساختاری را تعبیه می کند و از بچه ها خواسته می شود که در نقش ها مشارکت داشته باشند و در ضمن این اجرا، آن ها مهارت هایی را یاد می گیرند و تصمیم می گیرند مشکلات را حل می کنند. بنابراین ساختار باید به اندازه کافی منعطف باشد تا به کمک و همکاری بچه ها به درام جواب دهد.
(چون ممکن است مشارکت بچه ها به حداکثر برسد، برای اینکه این حضور به روند یادگیری کمک کند، نیاز است تعداد مخاطبان زیاد نباشد. تئاتر در خدمت آموزش تلاش می کند توجه بچه ها را جلب کند، برای اینکه برای بحث کردن یا مخالفت کردن با پیام برنامه آماده شوند. این، معلم را قادر می کند بعد از رفتن گروه، موضوع را با بحث های سازنده پی بگیرد و پایان دهد. یک برنامه نیاز دارد ساختاری با پایان باز داشته باشد، برای اینکه اجازه دهد این بحث ها اتفاق افتاد.
قبل از اینکه برنامه به مدارس برده شود، گروه، کارگاه های آموزشی مقدماتی با معلمان برگزار می کند. گروه تئاتر در خدمت آموزش پیشنهاداتی را تدارک می بیند که معلمان بتوانند موضوعاتی را که در اجرا مطرح شده اند، پی بگیرند و توسعه دهند.
۳. اجرا می تواند شکل های مختلفی به خود گیرد. می تواند شبیه اجراهای متداول، پیام تئاتری را انتقال دهد که مخاطبان، آن را از طریق چشم و گوش خود دریافت می کنند؛ می تواند اجرا کاملا مشارکتی باشد تا تقسیم کردن بازیگران و تماشاگران در دو سوی یک خط فرضی ناممکن شود. بیشتر برنامه های تئاتر در خدمت آموزش مشارکتی است.۷۰ درصد برنامه می تواند تمرین شود و۳۰ درصد باقیمانده بخش تمرین نشده ای است که می تواند مطابق با واکنش هر یک از مخاطبان تغییر کند. دوره زمانی پژوهش بخش مهمی در روند تولید است؛ بنابراین هر یک از اعضاء گروه نیاز دارند فهم کاملی از برنامه و شخصیت های دیگر داشته باشند، برای آنکه قادر باشند۳۰ درصد بخش برنامه را اداره کنند و پیش ببرند و به سوالات پاسخ های درست دهند.
همه این عوامل برای یک هدف آموزشی به انقیاد در می آیند. مهم ترین هدف، بیدار کردن تخیل و فهم جدیدی از مفاهیم مهم است. معلم بازیگران، فارغ التحصیل دانشکده ها و دانشگاه های آموزش و درام اند، زیرا کارشان تلفیقی از آموزش و تئاتر است. مهم ترین ویژگی معلم بازیگران قابلیت سازگاری آن هاست و عنصر بسیار ضروری در این سازگاری، توانایی آن ها در آگاه شدن و جواب دادن به نیاز مخاطبان است، برای آنکه بتوانند با آن ها کاملا ارتباط برقرار کنند. آن ها نیاز دارند این روشن بینی را داشته باشند تا بفهمند چطور بچه ها می توانند از طریق برنامه تئاتر در خدمت آموزش یاد بگیرند و آن مهارت های هنری را دارا باشند که بتوانند مفاهیم عقلانی و ذهنی را به اتفاقی نمایشی تبدیل و ترجمه کنند. معلم بازیگران باید برای مخاطبان سوالاتی طرح کنند و با آن ها چالش کنند تا در سطح عمیق تری فکر کنند، برای اینکه بتوانند آگاهی و بینش بچه ها را از آنچه در حال روی دادن است، گسترش دهند. معلم بازیگران نیاز دارند توجه و علاقه همه دانش آموزان را جلب و حفظ کنند. آن ها باید تعهدی مضاعف داشته باشند نه تنها به شخصیت هایشان در آن درام، بلکه به دلیل نقش شان به عنوان معلم؛ اگر به نیازهای تئاتر در خدمت آموزش خدمت می کنند، چنین حرفه ای نه تنها به مهارت های اجرایی عالی، بلکه به بنیه جسمانی و نیروی معنوی نیاز دارد.
تسهیلگر(Facilitator) در برنامه تئاتر در خدمت آموزش
در یک برنامه مشارکت، فرد تسهیلگر شخصیت کلیدی است که بچه ها را در طول اجرا هدایت می کند، ایده هایشان را به چالش و مباحثی را برای بحث کردن پیش می کشد و آن ها برای تصمیم گیری ترغیب می شوند. مهم است که یک تسهیلگر، وقتی محتوا و مضمون برنامه به تصمیم گیری بچه ها نیاز دارد، فشار خیلی زیادی را روی آن ها اعمال نکند. هدف یک برنامه مشارکتی این است که به بچه ها تجربه تصمیم گرفتن برای خودشان داده شود، نه ترغیب کردن آن ها به پذیرفتن تصمیماتی که از سوی دیگران (مثل شخصیت های جالب در آن درام) گرفته شده است.
بعضی اجراها برای یک ارتباط منفعلانه طراحی و اجرا می شوند. مخاطبان در تماشاخانه می نشینند و با بهره گیری از قدرت تئاتر مفاهیمی تعلیمی تربیتی به آن ها دیکته می شود. اما برنامه تئاتر در خدمت آموزش با مشارکت قوی مخاطبان در درام اجرا می شود. این مشارکت هم فیزیکی و هم گفتاری (زبانی) است. بچه بخشی از خود نمایش است. نقشی را بر عهده می گیرد که نه تنها در ساختار، بلکه در کشمکش نمایشی بسیار مهم است و فعالانه در ادامه نمایش تاثیر دارد.
در یک برنامه تئاتر در خدمت آموزش شاگردان همیشه از آمدن بازیگران به مدرسه ذوق زده اند و لذت می برند. این، محرک قوی ای است. بنابراین بازیگر معلمان هدف آموزشی شان را با این امتیاز قوی شروع می کنند و توجه مخاطبانشان را به همراه دارند. آن ها همچنین امتیازات تحریک کننده درام را هم دارا هستند. تئاتر و مشارکتی که برای معلم کلاس به آسانی قابل دسترس نیست. چنین عواملی، یادگیری را برای دانش آموزان جالب تر می کند. واضح است که در آموزش، دیدن از شنیدن و انجام دادن از دیدن بهتر است. آیا مخاطبانی که در برنامه تئاتر در خدمت آموزش شرکت می کنند، به اندازه آن هایی که فقط می نشینند و اجرایی را تماشا می کنند، می فهمند؟ آیا فهمیدن از طریق انجام دادن به اندازه فهمیدن از طریق دیدن است؟ احساسات بچه ها فعالانه برانگیخته می شود و به لحظات جدی و کمیک عمل نمایشی با علاقه و اشتیاق واکنش نشان می دهند.
یک گروه باید همیشه از جایی که کودک است شروع کند. چون آن کودک به رضایت فوری از شناخت نیاز دارد. برای اینکه تماشاگر بتواند به آنچه دارد روی می دهد، جواب دهد، نیاز دارد متناسب با دانش و درکش با اثر پیوند پیدا کند؛ در غیر این صورت خودش را از این تجربه جدا خواهد کرد. به این معنا که این تلاش هیچ عایدی برای او ندارد. بنابراین این موضوع، که برای بازیگران و نویسنده بسیار مهم است، زمانی بر مخاطب، اثر خواهد داشت که برای او قابل شناخت و درک باشد. اگر آن ها بفهمند از کجا عمل نمایشی آغاز می شود و به چگونگی پیشرفت داستان آگاه باشند، بعد آن ها برای مدتی طولانی این برنامه را با توجه دنبال خواهند کرد. یک برنامه تئاتر در خدمت آموزش باید برای راضی کردن فهم بچه ها حرکت کند. این برنامه باید تجربه ای مناسب و مهیج را آماده کند تا بچه ها بتوانند فایده ببرند. این موقعیت ها می تواند پایان باز داشته باشند، اما باید به منظور رسیدن به اهداف آموزشی واضح باشند.