سه شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳
سه شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۲ 4470 0 3

گزارش نشست نقدوبررسی کتاب «علم، جامعه، اخلاق» در شهر کتاب با حضور حسین معصومی‌همدانی

علم، فعالیتی انسانی

علم، فعالیتی انسانی
کتاب «علم، جامعه، اخلاق» سه‌شنبه، 17دی‌، در مرکز فرهنگی شهر کتاب، با حضور حسین معصومی‌همدانی، حسین شیخ‌رضایی و امیراحسان کرباسی‌زاده، نقدوبررسی شد. این کتاب با زیرعنوان، جستارهایی در ابعاد اجتماعی و اخلاقی علم، به همت انتشارات مینوی خرد، در هزارو500 نسخه چاپ و منتشر شده است. «علم، جامعه، اخلاق»، طی مقالاتی در چهاربخش، رابطه میان علم و نهادهای اجتماعی را بررسی می‌کند. گردآوری و ترجمه مقالات به همت شیخ‌ رضایی و کرباسی‌زاده صورت گرفته است.

جامعه علمی، شرط لازم
کرباسی‌زاده، مباحث خود را حول پدیدار‌شناسی مطالعات اجتماعی علم آغاز کرد. وی در این‌‌باره گفت: تردیدی نیست که علم، امروزه به یک نهاد اجتماعی بدل شده است. این واقعیت، فارغ از فعالیت‌های پراکنده فلاسفه علوم‌طبیعی، پس از انقلاب‌های علمی در قرون هفدهم و هجدهم به‌وجود آمده و تا امروز ادامه یافته است. این روند در قرون نوزدهم و بیستم، در حوزه نشریات علمی و هم در دیگر حوزه‌های علم، رشدی فزاینده داشته است. بنابراین پدیده‌ای به‌نسبت نوظهور در تاریخ است. علم به‌عنوان یک نهاد اجتماعی، یک واقعیت است؛ آیا می‌توان این نهاد اجتماعی را با استفاده از دستاوردهای علوم اجتماعی بررسی کرد؟ اگر وظیفه این نهاد را تولید نوعی معرفت علمی، مجهز به ساختار بدانیم، آیا آن ساختار تاثیری در خروجی تشکل‌های علمی خواهد داشت؟

وی افزود: پاسخ به این پرسش را می‌توان در رویکردهای علمی قرن بیستم یافت. ریشه‌های این رویکرد در نظریه فردی به‌نام «لودویک فلک» دیده می‌شود. فلک، در کتابی با عنوان «گسترش و تکوین حقایق علمی»، مدعی شده است که برای داشتن حقایق علمی، نیازمند یک جامعه علمی هستیم، و برای تحقق جامعه علمی، نیازمند تفکری خاص، حاکم بر آن جامعه. در این صورت، افرادی که به این جامعه ورود می‌یابند، با دریافت آموزش سعی در کسب نحوه‌ای تفکر خواهند داشت و به‌مدد آن به جهان می‌نگرند. از این‌رو، وی ادعا می‌کند، برای دستیابی به حقایق علمی، تعلق به یک جامعه علمی شرط لازم است. این دیدگاه در کار فلاسفه علم تاثیری بسزا داشته است. مجموع رویکردهای اینچنینی گرایشی با عنوان مطالعات اجتماعی علم، در گستره فلسفه علم پدید آورده است. از این‌رو فلاسفه علم، در توضیح کار یک دانشمند، شرایط اجتماعی را لحاظ می‌کنند.

کرباسی‌زاده، اشکال دوگانه تاثیرگذاری شرایط و عوامل اجتماعی بر رویکردهای علمی را برشمرد و تاکید کرد: اول؛ این‌دست عوامل، تنها در گسترش و نشر نظریات علمی موثر هستند؛ نظریه دیگر، شرایط اجتماعی را نه‌تنها در نشر نظریات علمی، که در خود آنها دخیل می‌داند؛ این ادعا از سوی نسل جدید افرادی که به مطالعات اجتماعی علم اشتغال دارند، تاکید شده است. این رویکرد‌ها ما را با رهیافتی با عنوان مطالعات اجتماعی علم مواجه می‌کند.

وی بر بازتاب این ایده در کتاب «علم، جامعه، اخلاق» تاکید کرد و گفت: ممکن است انتقادهایی به روش‌های مختلف کاربست این نگاه وارد باشد، اما ارزش کار این‌دست مطالعات را نمی‌توان نادیده انگاشت، چراکه چالش‌هایی جدی برای افراد وابسته به آن ایجاد کرده است. در این کتاب آثاری ترجمه شده است، دال بر اینکه سلایق و شرایط اجتماعی افراد مختلف در پیشرفت علم دخیل است، چراکه علم یک فعالیت انسانی است.

دموکراسی، در گرو علم
شیخ‌رضایی، با تاکید بر مصادیقی انضمامی، تاثیر علم بر اتفاقات اجتماعی و نیز عکس آن را تشریح کرد. وی گفت: اگر به معضلات گوناگون اطراف خود بنگریم، درمی‌یابیم که اکثریت قریب به اتفاق آنها، ریشه در علم دارند. به‌عنوان مثال همه در این مهم اتفاق نظر داریم که امروز شرایط زندگی ما متاثر از سیاست‌های هسته‌ای کشورمان است. مثال‌های متعددی از این دست وجود دارد؛ می‌توان ریشه برخی مسایل و مشکلات اخلاقی را نیز در علم و مسایل مربوط به آن یافت. لقاح مصنوعی یا تکثیر سلول‌های بنیادی، و مسایلی که به‌دنبال آنها مطرح می‌شوند، مصادیق شفافی در این حوزه هستند. تقریبا تمامی چالش‌های متعدد امروزی، در علم و تکنولوژی ریشه دارند. آیا افرادی که دغدغه علم دارند و درباره آن مطالعه می‌کنند، می‌توانند نقشی در تنویر ابعاد مختلف این قضیه داشته باشند؟

شیخ‌رضایی تاکید کرد: ایده اصلی طرح شده در این کتاب، نزد جامعه‌ای که خود تولیدکننده تراز اول علم و تکنولوژی نیست، اما از این دو متاثر است، حایزاهمیت است. این رویکرد می‌تواند در شبکه‌ای از روابط اجتماعی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی، افراد جامعه ما را به دیدی انتقادی دچار کند. آنها محق هستند از عواقب اجتماعی، سیاسی و اخلاقی پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیکی مطلع شوند؛ به‌طور مثال، دریافت اینکه آیا تکنولوژی، بسط دموکراسی را به همراه می‌آورد یا محدودکننده و مرکزگرا است، می‌تواند از نتایج این رویکرد باشد. توان ما در وانهادن دید سنتی خود به علم و تکنولوژی، نیازمند داشتن دید انتقادی است. به عبارتی باید بتوان ذات پرسش‌گرانه علم را درباره خودش به‌کار بست؛ باید بتوان سیاست‌گذاری‌های علمی و پژوهشی کشور را نسبت به چیزهایی بیرون از علم، از جمله حساسیت‌های اجتماعی حساس کرد.

وی، مطالعات اجتماعی علم به ‌دور از نسبی‌گرایی را در تحقق این امر موثر دانست و افزود: دریافت شکل‌ تاثیرگذاری و تاثیرپذیری علم، نسبت به محیطی که در آن رشد می‌کند، ابزاری مهم و مفید در کاربست این مفهوم است و می‌تواند بسیاری از معضلات و مسایلی را که طرح شد، مرتفع کند. تحقق این رویکرد‌ها با برنامه‌ریزی، به‌ویژه در نظام‌های آموزشی، آسان می‌شود. این رویکرد می‌تواند کاملا درون‌زا و بومی باشد، از این‌روی کمبود چنین مطالعاتی در نظام آموزشی ایران ملموس است.

فیزیک، سیاه یا سفید؟!
معصومی همدانی، ضمن اشاره به برخی تحولات در حوزه تاریخ علم، بر چگونگی تاثیر رویکردهای اجتماعی در تحولات علمی تاکید کرد و گفت: برخی متخصصان تاریخ علم، بر این عقیده‌اند که علم به خودی خود استقلال دارد؛ بنابراین در باب زندگی علما، ارجاع مستقیم به حوادث اجتماعی، فایده چندانی ندارد؛ ارتباط حوادث سیاسی و اجتماعی به زندگی علما به‌‌ همان اندازه است، که به زندگی دیگر افراد جامعه. اما این رویکرد، همواره رو به تغییر داشته است. شرایط تازه اجتماعی، تحولات درونی تاریخ علم و فلسفه علم را باعث شدند؛ در پی آن، آنچه عموم علما و فلاسفه علم در این‌خصوص می‌پنداشتند در معرض تحول قرار گرفت. صاحب‌نظران، علم را تابع مقتضیات درونی خود می‌پنداشتند، آنچنان که خود اسباب رشد خود را فراهم می‌کند؛ حال آنکه علل خارجی می‌تواند این رشد را کند یا تند‌تر کند؛ همواره، تاکید بر این بوده است که منطقی درونی در علم، پیش‌روند‌گی آن را تضمین می‌کند.

وی، عوامل موثر بر شکل‌گیری این دیدگاه را برشمرد و تصریح کرد: پس از نشر کتاب «ساختار انقلاب‌های علمی» در دهه 70، و هم متاثر از تلاش فلاسفه علم، در تعریف مفهومی تازه از آن، این رویکرد پررنگ‌تر شد. جریان استعمارزدایی نیز در این روند تاثیر داشت. پس این تصور، که تنها یک نوع علم و یک نوع روش علمی وجود دارد، وانهاده شد. جنبش‌های اقلیت، که در این کتاب نیز به آن پرداخته شده است، هم در پیشبرد این رویکرد موثر بوده‌اند. به هر روی این‌گونه‌ای است از تاریخ‌نویسی علم، که به‌تازگی رواج یافته است.

معصومی همدانی، کتاب «علم، جامعه، اخلاق» را متعلق به حوزه تاریخ‌نویسی علم ندانست و تاکید کرد: این اثر، در زمینه آنچه مطالعات علمی خوانده می‌شود، نوشته شده است. بخش دوم آن را می‌توان حاوی وجوهی تاریخی دانست. بخش‌های دیگر این اثر یا وجهی جامعه‌شناختی دارند یا وجهی تقریبا فلسفی. بسیاری از مباحثی که در حوزه مطالعات علم در این کتاب مطرح ‌شده، بیانگر واقعیاتی است که در گذشته کمتر مد نظر بوده‌اند؛ در عین حال می‌توان کتاب، «علم، جامعه، اخلاق» را حاوی مناسباتی با شرایط فرهنگی و اجتماعی ما دانست؛ اما به‌نظر می‌رسد این مناسبات در برخی مقاطع این کتاب وارونه است.

وی مقاله «آیا می‌توان علم فمینیستی داشت؟» را مصداقی در تایید این مدعا دانست و افزود: این مقاله در دفاع از زنان که سهمی فراموش‌شده در تاریخ علم دارند، اهمیت ندارد؛ اهمیت آن از این‌روست که یک مفهوم بنیادی، مورد تردید واقع شده است؛ اینکه آیا علم، فارغ از ارزش، وجود دارد یا خیر. نویسنده این مقاله، ارزش‌ها را به دو دسته درونی و بیرونی تقسیم کرده است. ارزش‌های درونی آنهایی هستند که قواعد عمل علمی را تشکیل می‌دهند و ارزش‌های بیرونی، از بیرون به علم نفوذ می‌کنند. رویکرد این مقاله، بر عدم‌گریز از ارزش‌ها تاکید می‌کند؛ نتیجه‌ای که نویسنده به‌دست می‌دهد، حکمی است تجویزی؛ اینکه باید دسته‌ای از ارزش‌ها در گستره فعالیت‌های علمی وجود داشته باشد. البته در این مقاله به این رویکرد تصریح نمی‌شود، اما تلویحا چنین مطلبی بیان شده است.

معصومی همدانی ادامه داد: به‌طور مثال، اگر علمی بدون در نظر داشتن ارزش‌های زمینه‌ای، بپذیرد که انسان‌ها و یا گروه‌های نژادی و انسانی، از حیث هوش با هم برابرند، به‌‌ همان اندازه ارزشی بیرونی را پذیرفته است که علمی گروه‌های انسانی و بشری را با هم برابر نداند. آیا طرح مساله برابری انسان‌ها در حوزه پژوهش‌های علمی محلی از اعراب دارد؟ این مساله، یک آرمان است، نه واقعیات موجود در جامعه؛ در صحت و سقم این مساله نمی‌توان تحقیق کرد و به‌نظر می‌رسد اصلا موضوع تحقیقات علمی نیست. هم جالب‌توجه و هم ابزار نگرانی‌ است که آنچه در این مقاله مطرح می‌شود، همان است که می‌تواند ابزار دفاع مدافعان علم اسلامی باشد. اگر بتوان استدلال کرد که ما فیزیک اسلامی و غیر اسلامی نداریم، باید بتوان استدلال کرد که فیزیک زنانه و مردانه و سفید و سیاه هم نداریم.

آی هوش: گنجینه دانستنی ها و معماهای هوش و ریاضی

نظراتی که درج می شود، صرفا نظرات شخصی افراد است و لزوماً منعکس کننده دیدگاه های آی هوش نمی باشد.
آی هوش: مرجع مفاهیم هوش و ریاضی و انواع تست هوش، معمای ریاضی و معمای شطرنج
 
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان، رعایت برخی موارد ضروری است:
 
-- لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
-- آی هوش مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
-- آی هوش از انتشار نظراتی که در آنها رعایت ادب نشده باشد معذور است.
-- نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
 
 
 
 

نظر شما

پرطرفدارترین مطالب امروز

قواعد بخش پذیری بر اعداد  1 تا 20
زندگینامه ریاضیدانان: جان فوربز نش
زندگینامه بزرگان ریاضی: اقلیدس، کلید هندسه
گفتگو با فرزانه نجفی: تشریح نحوه عملکرد مغز در تشخیص اشتباهات
زندگینامه ریاضیدانان: رویا بهشتی زواره
زندگینامه ریاضیدانان: دکتر عبدالله شیدفر
پالیندروم چیست؟
زندگینامه بزرگان ریاضی: هیپاتیا
طنز ریاضی: لطیفه های ریاضی!