سه شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۳
دوشنبه ۴ آذر ۱۳۹۲ 5274 2 6

ریاضی‌ستیزی معضلی جهانی است

گفتگو با دکتر مهدی بهزاد، پدر علم گراف در ایران

ریاضی‌ستیزی معضلی جهانی است
ریاضیات به عنوان یکی از رشته‌های علوم پایه در ایجاد و توسعه زمینه‌های علمی، فناوری و پژوهشی دنیای امروز و پیشبرد تمدن همواره از اهمیت خاصی برخوردار بوده است و صدها شاخه اصلی و فرعی دارد. 
 
یکی از این شاخه‌ها، نظریه گراف‌هاست که تاریخ مکتوب آن به سال 1736 میلادی‌/‌ 1115 خورشیدی، بازمی‌گردد. رشد این حوزه به مدت 200 سال بسیار کند بود تا این که کونیگ در سال 1936‌/‌ 1315 کتابی به زبان آلمانی نوشت و براساس معماهای موجود و کاربرد نمودارهایی به نام گراف در زمینه‌های فیزیک و شیمی، نظریه گراف‌ها را ساخت و پرداخت. در ایران نیز همزمان با آغاز رشد جهانی، درس نظریه گراف‌ها برای نخستین بار سال 1966‌/‌ 1345 در سطح تازه‌تاسیس کارشناسی ارشد ریاضی در دانشگاه شیراز ارائه شد و هم‌اکنون در برنامه‌های دوره‌های کارشناسی و تحصیلات تکمیلی رشته‌های ریاضی بسیاری از دانشگاه‌های کشور جا خوش کرده است. از آنجا که دنیای امروز در استفاده از محصولات پیشرفته‌ای همچون کامپیوتر و تلفن همراه وامدار علم ریاضی است، اهمیت عمومی کردن آن بیش از هر زمان دیگری مشهود است. در کشور ما نیز سال‌هاست که بحث ترویج علم ریاضی مطرح است. به همین منظور دکتر مهدی بهزاد، ریاضیدان و برگزیده سومین دوره چهره‌های ماندگار پس از چند سال تلاش پیگیری، کتابی تحت عنوان «افسانه پادشاه و ریاضیدان» به رشته تحریر درآورده است که با همکاری خانم دکتر نغمه ثمینی، استاد هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران، به نمایشنامه‌ای زیبا تبدیل شده و چاپ و انتشار آن را نیز «نشر دیبایه» به عهده گرفته است. این کتاب 24 تیر امسال در فرهنگسرای ابن‌سینا رونمایی شد. 
 
با دکتر بهزاد به گفت‌وگو نشستیم تا پیرامون چالش‌های کنونی ریاضیات در کشورمان بحث کنیم.
 
علم ریاضیات چقدر در زندگی مردم ما نمود دارد، اهمیت این علم برای جامعه چقدر است و اصولا ریاضیات چیست؟
متاسفانه نمودش برجسته نیست! با کلمه ریاضی، هم علم و هم هنر تداعی می‌شود. هیچ علمی دقیق‌تر، بنیادی‌تر و ناب‌تر از ریاضی نیست. از آنجا که زندگی همواره باید با نظم توام باشد، بسادگی می‌توان به اهمیت این علم در جامعه و در زندگی روزمره مردم پی برد. جامعه باید از مدنیت کامل برخوردار باشد. توحش در مقابل تمدن قرار دارد. توحش با هرج و مرج کامل عجین است اما تمدن با نظم، قانون، حساب و کتاب. کشور ما کجای طیف وسیع بین توحش و تمدن قرار دارد و شاخص مدنیت آن بین حدود 200 کشور جهان چیست؟ آیا لازم نیست گروهی یا تشکلی به این مهم بپردازد، کشور را آسیب‌شناسی کند، کاستی‌ها را بیابد و برای رفع آنها نسخه بپیچد؟
 
وقتی از اهمیت ریاضیات صحبت می‌شود، منظور این نیست که همه باید ریاضیدان باشند، بلکه منظور این است که هر کس باید بتواند به قدر نیاز از این علم بهره ببرد. طبیعی است کسی که می‌خواهد ریاضیدان بشود باید ظرایف و رموز کار را بداند و بر شاخه‌ای از شاخه‌های عدیده ریاضی احاطه پیدا کند. حال آن‌که کسی که قصد دارد وارد کسب و پیشه شود، هم باید ذهن تحلیلی داشته باشد تا در مواجهه با مسائل روزمره، در این دنیای پیشرفته و پیچیده، براساس موازین منطق تصمیم بگیرد و هم به قدر لازم، ریاضی مشتمل بر علوم کامپیوتر، آمار و احتمالات بداند. اعتقاد راسخ دارم کسانی هم که قصد دارند در رشته‌هایی چون حقوق و علوم اجتماعی ادامه تحصیل دهند از این امر مستثنا نیستند. ذهن تحلیلی جز با پرداختن به اصول ساده ریاضیات، منطق و حل معما شکل نمی‌گیرد. ریاضیات در حکم دوی ماراتون تمام ورزش‌های ذهنی است. علمی که به جد از ریاضیات بهره نگیرد، علم نیست. تکنولوژی با بهره‌گیری از ریاضیات پیشرفت می‌کند.
 
علم ریاضی به عنوان یک علم پایه چه تاثیری بر شناخت ما از جهان هستی دارد؟
معروف است که کتاب طبیعت با زبان ریاضی نوشته شده است. جهان هستی نظام فوق‌العاده‌ پیچیده‌ای است با مولفه‌های فراوان و هر مولفه با ابعادی گوناگون که مستلزم بررسی است. این پرسش از چنان گستردگی‌ای برخوردار است که هیچ‌کس به تنهایی قادر به پاسخگویی نیست. دنیاهای بی‌نهایت‌ کوچک تا جهان کهکشان‌ها همه نیازمند تعمق، بررسی و شناختند. مسیرهای اقمار به دور سیارات،‌ سیارات به دور خورشیدها و خورشیدها در پهنه کهکشان‌ها همه و همه اشکال هندسی مشخصی هستند که تنها شمار اندکی از آنها را می‌شناسیم. توصیه می‌کنم علاقه‌مندان، کتاب «انفجار در ریاضیات» را که انجمن ریاضی ایران از فرانسه به فارسی برگردانده است مطالعه کنند تا به عظمت موضوع پی ‌ببرند و به اختصار با تاثیر ریاضیات در شناخت جهان هستی آشنا شوند.
 
چرا ریاضی‌ستیزی در کشورمان رواج دارد و چرا مردم از درس ریاضی واهمه دارند و از حل مساله گریزانند؟
ریاضی‌ستیزی دلایل گوناگونی دارد و خاص کشور ما هم نیست. دنیا با این معضل روبه‌رو است. مهم‌ترین دلیل ریاضی‌زدگی را ضعف نظام آموزشی در دوره‌های پیش از دانشگاه بویژه دبستان می‌دانم. ساختمان چند طبقه‌ای که شالوده‌‌اش ضعیف باشد فرو می‌ریزد. دانش‌آموزی هم که مثلا مفهوم مجموعه اعداد طبیعی را نفهمد و با الگوریتم‌های ساده جمع و ضرب به خوبی آشنا نباشد،نمی‌تواند مفاهیم پیچیده‌‌تر مجموعه‌های اعداد صحیح، کسری، حقیقی و... را درک کند و 4 عمل اصلی بر این‌گونه مجموعه‌ها را یاد بگیرد. همچنان‌که برای بالا بردن وزنه سنگین بر بالای سر باید سال‌ها با برنامه‌ای علمی و منسجم تمرین کرد، برای حل مساله هم باید معلمان با ذوق طبق موازین و اصول صحیح تعلیم و تربیت، دانش‌آموزان را به تمرین مداوم وادارند و بر کار آنان نظارت کامل داشته باشند. معلم خوب می‌تواند در کلاس درس شیرینی و زیبایی ریاضیات را به نمایش بگذارد و از دانش‌آموزان ریاضی‌گریز، ریاضی پژوهانی توانمند و علاقه‌مند تربیت کند.
 
چطور می‌توانیم با ریاضی‌ستیزی مقابله کنیم؟
در پاسخ به پرسش پیش به نکاتی در این باب اشاره کردم. کلا عرض می‌کنم که راه درمان ریاضی‌ستیزی «آشتی با ریاضیات» است. چگونه؟ چند سال پیش استاد نام آ‌شنا،دکتر پرویز شهریاری مجله‌‌ای به همین اسم راه‌انداختند که علاقه‌مندان را به شماره‌های مختلف آن ارجاع می‌دهم. حتما خوانندگان پی‌برده‌اند که با برخی از این پرسش‌ها می‌توان طرح‌های پژوهشی متعددی بنا کرد و براساس اندوخته‌ها و یافته‌ها کتاب‌ها نوشت.
 
ذهن‌سازی در کشور ما به طور مناسب انجام می‌شود؟
قبلا عرض کردم که بار سنگین ذهن‌سازی عمدتا بر دوش ریاضیات است که در کشور ما ضعف‌ها و قوت‌های خاص خود را دارد. در اینجا از نقاط ضعف می‌گذرم و به یک نقطه قوت که در جهان شاخص است،اشاره می‌کنم.
 
سال 2000 میلادی را یونسکو «سال جهانی ریاضیات» نامیده بود تا نشان دهد که گذر از قرن بیستم به قرن بیست و یکم باید از مسیر علم باشد که ریاضیات زبان و مادر آن است. برای بزرگداشت این سال در کشورمان ستادی تشکیل شد که رئیس‌جمهور در راس قرار داشت و وزیر علوم رئیس آن بود. کمیته‌ای هم برای بررسی کاستی‌ها و عوامل قوت موجود برای پیشبرد ریاضیات تشکیل شد که من هم عضوی از آن بودم. با تشکیل ستاد ملی سال جهانی ریاضیات برنامه‌های مفصلی تدارک دیده شد که عمدتا مقطعی و گذرا بودند. یکی از کارهای مفید و زیربنایی آن زمان تشکیل خانه‌های ریاضیات است که اینک در چندین شهر و مرکز استان فعالیت دارند و تا حدی کاستی‌های ریاضی‌آموزی دانش‌آموزان را برطرف می‌کنند و به ذهن‌سازی می‌پردازند.
 
آیا ریاضیات، علمی انتزاعی است یا کاربردی؟ تفاوت این دو چیست؟
اصولا تعیین صفت برای ریاضیات کار درستی نیست. ریاضی، ریاضی است و می‌توان آن را کم یا بیش به کار برد. حتی اگر مبحثی از ریاضیات در خارج از حوزه کاربرد نداشته باشد، حتما در داخل حوزه کاربرد دارد. شاخه‌ای که در زمانی محض تلقی می‌شد و در خارج از حوزه کاربردی نداشت، بعدها کاربرد پیدا کرده و به اصطلاح کاربردی شده است.‌هاردی متخصص انگلیسی نظریه اعداد در کتابی تحت عنوان «اعترافات یک ریاضیدان» می‌نویسد: تمام عمرم را صرف مطالعه مبحثی کرده‌ام که نه کاربرد دارد و نه خواهد داشت. غافل از این که چند دهه بعد از وفاتش نظریه اعداد در رمزنگاری،کاربردی جدی پیدا کرد.
 
«کاربرد ریاضیات» آری ولی «ریاضیات کاربردی» نه! از مباحث گوناگون فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی و شاخه‌های مختلف مهندسی مسائل نظری بسیاری مطرح می‌شوند. مقولات مختلف ریاضی هم در این مباحث به کار می‌روند و آنها را تعالی می‌بخشند. باور‌کردنی نیست که معمای ساده‌ای، همچون معمای گرگ و گوسفند و گیاه (معمای سه گاف)‌ در شیمی صنعتی کاربرد داشته باشد و براساس معمای مذکور بتوان بی‌نهایت معما مطرح کرد که از منظر ریاضی هیجان‌انگیز باشند و جالب.
 
از نظر علم ریاضی، کشور ما ایران در بین جوامع مختلف در چه سطحی است؟
در حال حاضر پاسخ قطعی و کوتاهی برای این پرسش وجود ندارد، ولی می‌دانم مخاطبان مایلند پاسخی عددی، هرچند ناقص برای این پرسش داشته باشند. کشوری ممکن است از نظر آموزش ریاضی در برخی از دوره‌ها قوی باشد ولی از نظر پژوهش رتبه بالایی کسب نکند یا کشوری ممکن است سابقه قهرمان‌پروری داشته باشد و در المپیادهای دانش‌آموزی و دانشجویی ریاضی مقام کسب کند، ولی از نظر آموزش عمومی ریاضی ضعیف باشد. به طور کلی ممکن است کشوری در چند مولفه از مولفه‌های عدیده تعیین‌کننده سطح ریاضی فعال و در دیگر مولفه‌ها منفعل باشد. یکی از نکات قوت ریاضیات ایران داشتن انجمنی با 40سال سابقه و کاملا فعال است. انجمن ریاضی ایران حدود 20 سال پیش به عنوان عضو کلاس اول اتحادیه جهانی ریاضیات پذیرفته شد، اینک عضو کلاس سوم این اتحادیه است و براحتی می‌تواند به کلاس چهارم ارتقا یابد. اعضای این اتحادیه که زیر نظر یونسکو و سازمان ملل فعالیت می‌کنند در یکی از کلاس‌های پنج‌گانه جای می‌گیرند و به تناسب حق عضویت می‌پردازند و حق رای دارند. لذا شاید به تعبیری بتوان پذیرفت که نمره ریاضیات کشورمان چیزی حدود 14 از 20 باشد.
 
ایران از حدود 20 سال پیش در المپیادهای دانش‌آموزی و دانشجویی ریاضی به مقام‌هایی دست یافته است. آیا آموزش عمومی ریاضیات در ایران به همین نسبت قوی است؟
متاسفانه چنین نیست. آزمون تیمز نشان داده است که در کشور ما آموزش عمومی ریاضی، بویژه در دبستان و دوره راهنمایی با مشکل روبه‌روست. جای بررسی همه‌جانبه و پیچیدن نسخه‌ای کامل برای رفع این کاستی هم خالی است.
 
با توجه به این که روزی ایران صاحب بهترین دانشگاه‌های زمان خود همچون جندی شاپور و دانشمندان بزرگی در عرصه علوم مختلف بویژه ریاضیات بوده است، چرا امروزه در حوزه‌های مختلف علمی و از جمله ریاضی به نسبت دنیا در رده‌های عقب‌تری ایستاده‌ایم؟
در زمان‌های بسیار دور که اغلب کشورها وجود نداشتند و فاقد هرگونه تمدن و پیشینه و تاریخی بودند کشور ایران به عنوان یکی از قطب‌های علمی‌جهان محسوب می‌شد و ما صاحب جندی شاپورها و ریاضیدانان بزرگی بودیم، اما متاسفانه به علت این که گذر زمان بستر ساز حوادث و پیامدهای ناگوار است با تعدی به خاک این مرزو بوم و ندانم‌کاری‌ها، ایران دچار یک سری چالش‌ها و گرفتاری‌هایی شد. درنتیجه سالیان سال کار جدی در زمینه تولیدعلم انجام نشد. با بررسی تاریخ در می‌یابیم، زمانی که رنسانس در کشورهای اروپایی در حال شکل‌گیری بود و عقلانیت و منطقی اندیشیدن رواج می‌یافت، در نظامیه‌های کشور ما تدریس فلسفه و منطق ممنوع بود و خردستیزی به تمام معنا رواج داشت. بنابراین طبیعی است که پس از گذشت چند قرن ما تازه به فکر رفع کاستی‌ها افتاده باشیم و آنان به جایگاه کنونی دست یافته باشند. زمانی اولین قدم‌های پیشرفت در کشور برداشته شد که امیرکبیر دارالفنون را تاسیس کرد. در آن زمان که دارالفنون با 3 معلم ریاضی فرانسوی کار خود را آغاز کرد، یک ریاضیدان ایرانی، به معنای دقیق کلمه پیدا نمی‌شد. بی سوادی در جامعه حاکم بود. این وضعیت نابسامان و طرز تفکر مردم را یکشبه نمی‌شد عوض کرد و علم جایگاهی در مملکت نداشت. اما امروز چاره کار معلوم است. باید با مطالعه دقیق سیاست و مسیرمان را تغییر بدهیم و شرایط را عوض کنیم. کشور جای آزمون و خطا نیست. سعدی علیه رحمه می‌فرماید: «چو عضوی به درد آورد روزگار،دگر عضو‌ها را نماند قرار» به همین منوال اگر یکی از امور جامعه درست اجرا نشود، کل جامعه می‌لنگد. برای جبران ضعف‌ها و رسیدن به تمدن مورد قبول باید ضمن بررسی چالش‌ها و گرفتاری‌ها، عقلانیت که بر مبنای منطقی اندیشیدن رشد می‌کند در بین مردم رایج‌ شود و احساسی برخورد کردن با مسائل نابود گردد.
 
طبق گفته شما کشورایران طی قرن‌ها همواره دچار چالش‌های اجتماعی بوده که به نوبه خود باعث عقب ماندگی کشورمان درتولید علم شده است. اما در حال حاضر و طی دهه‌های اخیر، ایران با چه چالش‌هایی در علم ریاضی مواجه بوده است که هنوز با کشورهای دانش‌محور دنیا در رتبه‌بندی علمی‌قابل مقایسه نیست؟
اصولا چالش‌های علم ریاضی مربوط به جامعه و فرهنگ خاصی نیست، اما چالش‌های آموزشی و پژوهشی علم ریاضی در جوامع مختلف متفاوت‌اند. همان طور که اشاره شد کشور ایران همواره دچار تغییر و تحولات اجتماعی بوده و این امر موجب شده است آسیب‌هایی به بدنه تولید وترویج علم وارد شود. ما در گذشته نه‌چندان دور با کمبود استاد مواجه بودیم. این امر سبب شده بود مثلا در کلاس دوره کارشناسی ریاضی که بیش از 30 نفر گنجایش نداشت گاه شاهد حضور پنجاه شصت دانشجو در کلاس باشیم. دوره دکتری در ایران وجود نداشت. اما دیری نپایید که این نقیصه هم برطرف شد، ‌ولی شکوفایی کاری آن نیازمند گذشت ده‌ها ‌سال است. مساله دیگر تخصیص بودجه و امکانات پژوهشی است که کافی نبوده و نیست و این یکی از عللی است که دانشگاه‌های ‌ما از نظر تولید علم عقب‌اند. در تعیین ‌رتبه علمی کشورها عوامل مختلفی تاثیرگذارند که باید توسط گروهی از متخصصان چند رشته ‌از جمله ریاضیدانان شکافته و تحلیل شود. با تزریق یک آمپول و تجویز یک قرص نمی‌توان گرفتاری‌های علمی جامعه را برطرف کرد. برطرف کردن کاستی‌ها نیازمند تلاش و برنامه‌ریزی طولانی‌مدت است و در راس آن سیاستگذاران باید از این‌گونه برنامه‌ها و پژوهش‌ها حمایت کنند.
 
طی چند سال اخیر، پیوسته شاهد فرار مغزها بوده‌ایم. علت این امر چیست؟
بهزاد: کلمه ریاضی، هم علم و هم هنر را تداعی می‌کند. هیچ علمی دقیق‌تر، بنیادی‌تر و ناب‌تر از ریاضی نیست. از آنجا که زندگی همواره باید با نظم توام باشد، بسادگی می‌توان به اهمیت این علم در جامعه و در زندگی روزمره مردم پی برد. این موضوع نیز نیازمند بررسی همه‌جانبه توسط تیمی متشکل از جامعه‌شناسان، روان‌شناسان، اقتصاددانان و سیاستمداران است. ایرانی باهوش است و عاشق رقابت. امکانات محدود کشورمان، برنامه‌ریزی‌ها و سرمایه‌گذاری‌های کشورهای پیشرفته برای جذب نخبگانی که آماده بهره‌برداری‌اند و بسیاری از دلایل دیگر غیرقابل ذکر در این فرصت اندک،همه و همه به قول شما «فرار مغزها» را سبب شده‌اند. امیدوارم آنچه را که شاهدیم، مهاجرت مغزها باشد و نه فرار آنها. مهاجر درصدد است با بهبود شرایط به محل بازگردد، حال آن که فراری حاضر نیست پشت سرش را هم نگاه کند. موضوع مهاجرت یا فرار مغزها هم موضوعی بسیار جدی است که باید براساس موازین علمی ریشه‌یابی شود.
 
آقای دکتر از کتاب افسانه پادشاه و ریاضیدان که به 2 صورت نوشتاری و شنیداری تیر امسال با حضور جمعی از استادان و فرهیختگان بنام کشور در فرهنگسرای ابن‌سینا رونمایی شد، بگویید. اصلا چه شد که به فکر نگارش چنین کتابی افتادید؟
دولت آلمان سال 2008 میلادی‌/‌ 1387 خورشیدی را سال ریاضیات نامیده بود تا عموم مردم بویژه جوانان، با ریاضیات آشنا شوند و دست از ریاضی‌ستیزی بردارند. اواخر سال 2007 پرفسور بویتلز پاخر، موسس و رئیس خانه ریاضیات (ماتماتیکوم) شهر گیسن که با همین رسالت تاسیس شده است، از دانشجوی سابق خود خانم دکتر ترانه اقلدیس ـ استاد رمزشناسی دانشگاه صنعتی شریف ـ درخواست کرد تا فردی ایرانی را به وی معرفی کند که بتواند با زبان ساده چشم‌اندازی از ریاضیات را به تصویر بکشد. بعد از این که این دعوت را پذیرفتم تازه دریافتم که ذکر اصطلاحاتی چون قضیه و اثبات، نوشتن فرمول و به کار بردن نماد در ماتماتیکوم گناهی نابخشودنی است. به این فکر افتادم که چگونه می‌توانم مخاطبان ناشناخته خودم را با ریاضیات آشنا کنم؟ به یاد حدود 70 سال پیش و شیرینی حل معمای گرگ و گوسفند و گیاه (سه‌گاف) افتادم که پدر مرحومم مرا با آن سرگرم کرده بود. واضح است که اگر به جای سه گاف، سه‌شین یعنی شیر و شتر و شبدر قرار بگیرد، معما عوض نمی‌شود. بنابراین به فکر تجرید و سپس تعمیم آن افتادم. هر چند معمای باستانی و ساده سه‌گاف به بی‌نهایت معمای مجرد و زیبا تعمیم یافت اما این مطلب هم برای ارائه در محفل ریاضیات گیسن سنگین بود. بنابراین افسانه پادشاه و ریاضیدان را به تخیل کشیدم که پادشاهی قصد دارد مقر حکومتش را از یک طرف رودخانه به طرف دیگر رودخانه انتقال دهد. کابوس حمله کوسه‌ها او را از خواب خوش بیدار می‌کند و بی‌درنگ ریاضیدان و منجم دربار را احضار می‌کند و باقی داستان. مخاطبان ماتماتیکوم از افسانه پادشاه و ریاضیدان به گرمی استقبال کردند و روزنامه گیسنر آنزیگر در باب این سخنرانی مطالبی نوشت و به جنبه افسانه‌ای ریاضیات و معرفی معماهای گوناگون اشاره کرد. پس از بازگشت به ایران به فکر افتادم در این باب کتابی به 2 صورت نوشتاری و شنیداری بنویسم. خوشبختانه توانستم با همکاری خانم دکتر نغمه ثمینی، استاد هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران با نگرشی تازه، نمونه‌ای نو از ادبیات علمی عرضه کنم.
 
هدف از نگارش این کتاب چه بوده است؟
تاکنون چند نفر از استادان بنام داخلی و خارجی ضمن معرفی کتاب به این پرسش پاسخ داده‌اند. توصیه می‌کنم متن زیر را که استاد دکتر کرم‌زاده نوشته‌اند، مطالعه کنید:
 
این اثر بی‌شک در نوع خود بی‌نظیر است. یک اثر نمایشی موزون با ماهیت ریاضی یا یک بحث ریاضی با زبان نمایش. گامی است شگفت در جهت عمومی کردن ریاضی و همه‌فهم کردن آن و حتی بهتر فهماندن آن به اهل ریاضی. اولین نکته ظریف در این نمایشنامه پی بردن به بی‌پیرایه بودن دانش ریاضی و نبود تبعیض در ماهیت آن است و به جنبه‌های کاربردی ریاضی هم پرداخته شده است. پیوند خوردن سرنوشت یک مشکل چند وجهی با یک دانش یا یک دانشمند به سبکی زیبا به تصویر کشیده شده و شیوه تعلیم اساسی و تاثیرگذار و پرورش ذهن آموزش داده شده است. نوشته سرشار از نکات ظریف آموزش ریاضی برای معلمان و دانش‌آموزان و دانشجویان است و همچنین پر از معما و شیوه رویارویی با حل معما برای تمام رده‌های سنی است. در واقع مفاهیم تعمیم، تجسم، تجرید، حدس و اثبات به تصویر کشیده شده‌اند. افزون بر آن، به تاثیر دانش و حقیقت بر منش آدمی اشاره‌ای زیرکانه دارد. از دیدگاه سبک داستانی و نمایشی نیز یک رگه ترغیب‌برانگیز عاشقانه در نمایشنامه گنجانده شده تا حس کنجکاوی بیننده و خواننده را به ادامه کار تحریک کند. اگر دانش ریاضی را یک باغ و دیگر علوم را درختان این باغ بدانیم، این اثر را که نتیجه کار صادقانه یک ریاضیدان و یک نمایشنامه‌نویس است، می‌توان به نهال نوپای ریاضی ـ نمایشنامه تشبیه کرد که می‌تواند گونه‌ای تازه باشد. همچنین این نوع همکاری برای نخستین بار در کشور رخ داده است.
 
به نظر می‌آید که تمام دانشکده‌های علوم پایه در دانشگاه‌های کشور و حتی مدارس می‌توانند این نمایشنامه را حتی با امکانات اندک خود اجرا کنند. در این صورت بی‌گمان با استقبال مواجه خواهد شد.
 
نکته ارزشمند دیگر در این اثر علمی ـ ادبی، زبان نوشتاری آن است که نوعی زبان کنایه و ادبی است و سطح نمایشنامه را از یک ساختار ساده‌انگارانه جدا و به اثری ادبی نزدیک کرده است. لحن کنایه نویسندگان در گفت‌وگوهای شخصیت‌ها بارز است و با شناختی که از آهنگ کلام فارسی دارند، نوعی هم حرفی، وزن درونی و معماری به جملات بخشیده‌اند که با فضای کهن و شبه اسطوره‌ای نمایشنامه سازگار است. شخصیت‌ها بخوبی پرورده شده‌اند، به عنوان نمونه شخصیت شاه به عنوان محور اثر، شخصیتی جاهل و نادان است که با دانش که به نوعی سمبل تمدن است، مخالف است، البته در عین حال سفاک نیز هست. این شخصیت علاوه بر داشتن بار استعاری که بر غنای داستان می‌افزاید برای خواننده مانوس و آشنا می‌نماید و قصه را باورپذیر می‌کند. همچنین در سه صحنه پرده دوم هم که بحرالعلوم محوریت روایت را در دست می‌گیرد، نمایشنامه انسجام خود را دارد.
کلمات کلیدی

آی هوش: گنجینه دانستنی ها و معماهای هوش و ریاضی

نظراتی که درج می شود، صرفا نظرات شخصی افراد است و لزوماً منعکس کننده دیدگاه های آی هوش نمی باشد.
آی هوش: مرجع مفاهیم هوش و ریاضی و انواع تست هوش، معمای ریاضی و معمای شطرنج
 
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان، رعایت برخی موارد ضروری است:
 
-- لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
-- آی هوش مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
-- آی هوش از انتشار نظراتی که در آنها رعایت ادب نشده باشد معذور است.
-- نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
 
 
 
 
  1. سولماز دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۴ --- ۱۰:۳۱:۲۴

    با عرض سلام و خسته نباشید می خواستم اگه میشه راهنماییم کنید که چگونه می توانم با دکتر بهزاد به صورت مستقیم در ارتباط باشیم و از تجربیات ایشان استفاده کنیم
    با تشکر

    دوست عزیز، اطلاعات مربوطه، برای شما ارسال شد.

    1. محتبی يکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶ --- ۱۸:۳۹:۳۸

      سلام برای انتخاب موضوع مقاله ارشد راهنمایی می خواهم گرایش گراف هستم

نظر شما

پرطرفدارترین مطالب امروز

قواعد بخش پذیری بر اعداد  1 تا 20
زندگینامه ریاضیدانان: جان فوربز نش
زندگینامه بزرگان ریاضی: اقلیدس، کلید هندسه
گفتگو با فرزانه نجفی: تشریح نحوه عملکرد مغز در تشخیص اشتباهات
زندگینامه ریاضیدانان: رویا بهشتی زواره
زندگینامه ریاضیدانان: دکتر عبدالله شیدفر
پالیندروم چیست؟
کاریکاتور/ رنه دکارت
زندگینامه بزرگان ریاضی: هیپاتیا