زندگی پیچیده امروزی ، هرلحظه در حال نوشدن است و خلاقیت و نوآوری، ضرورت استمرار زندگی فعال ؛ انسان برای خلق نشاط و پویایی در زندگی نیازمند نوآوری و ابتکار است تا انگیزه تنوع طلبی خود را ارضاکند . جامعه انسانی برای زنده ماندن و گریز از مرگ و ایستایی به تحول و نوآوری نیاز دارد و امروز شعار ((نابودی در انتظار شماست مگر این که خلاق و نوآور باشید )) در پیش روی مدیران همه سازمان ها قرار دارد اما مسئولیت سازمان های آموزشی به خصوص آموزش و پرورش که وظیفه تعلیم و تربیت فرزندان و آینده سازان جامعه را برعهده دارد، صبغه ای دیگر به خود می گیرد.از این رو سازمان های آموزشی از یک سو وظیفه فراهم آوردن زمینه رشد و پرورش خلاقیت و نوآوری و استفاده صحیح و جهت دار از استعدادها و توانایی های افراد را برعهده دارند که این خود زمینه ساز توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه است و از سوی دیگر برای پویایی خود نیازمند پرورش و بهره مندی از خلاقیت و نوآوری در سطوح سازمانی می باشند .
موانع خلاقیت در محیط مدرسه
1- تأکید زیاد بر نمره دانش آموز به عنوان ملاک خوب بودن
این مسئله یکی از شایع ترین موانع رشد خلاقیت در دانش آموزان به شمار می رود .
هنگامی که دانش آموز احساس کند ، تنها چیزی که اهمیت بیشتری دارد و در ارزیابی ها ملاک خوب بودن شمرده می شود ، نمره بالاست و نه چیز دیگر، در نتیجه کسب نمره بیشتر به خودی خود برای وی حکم مهم ترین هدف را پیدا می کند و بنابراین او تنها در جهت به دست آوردن آن می کوشد در چنین جوی تلاش برای خلاقیت و نوآوری برای دانش آموز معنایی نخواهد داشت .
2- روش های تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری
به کارگیری افراطی روش های سنتی که در آن ها غالبا معلم نقش محوری را در کلاس ایفا می کند و بیش تر مبتنی بر سخنرانی و استفاده از مهارت های کلامی است، سبب می شود دانش آموز در فرآیند تدریس و یادگیری و ایفای یک نقش فعال فرصت مشارکت کمتری را پیدا کند. دانش آموزی که در این نوع سیستم تحصیل می کند مجالی برای بروزاستعدادهای خلاق نمی یابد و به تدریج تحرک و پویایی خود را از دست می دهد .
3- عدم شناخت معلم نسبت به خلاقیت
در بسیاری از موارد آشنا نبودن معلم یا مربی با شیوه های پرورش خلاقیت دانش آموزان خود به تنهایی یک مانع بزرگ در این زمینه محسوب می شود. معلمی که شناخت صحیحی از ماهیت خلاقیت ،موانع و روش های پرورش نداشته باشد، بدیهی است نه تنها نمی تواند اقدامی برای بروز استعدادهای خلاق دانش آموزان خود در کلاس انجام دهد، بلکه ممکن است ناآگاهانه و به مرور زمان کلاس درس خود را به محیطی تبدیل کند که در آن خلاقیت دانش آموز سرکوب می شود .
4-فقدان حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیت های خلاق دانش آموزان
هر چند بسیاری از فعالیت های خلاق نیازمند هزینه ها و امکانات خاصی نیست و اغلب آن ها با اندکی تغییر در روش های تدریس و استفاده بهینه امکانات و فضای آموزشی موجود در مدارس قابل اجراست، اما گاهی فقدان این حداقل امکانات لازم سبب می شود که انجام برنامه های پرورش خلاقیت در کلاس و مدرسه با مانع یا شکست روبه رو شود .این کمبودها در بسیاری از موارد تأثیری مخرب بر علاقه و انگیزه دانش آموزان برای شرکت در این برنامه ها می گذارد .
5- اهداف و محتوای کتاب های درسی
موضوع اهداف و محتوای درسی مبحثی بسیار گسترده است و از جوانب مختلف قابل بررسی می باشد اما در این جا تا این حد بدان اشاره می شود که چنان چه در یک نظام آموزشی کتاب درسی به عنوان مهم ترین و تنها منبع تدریس و آموزش مورد استفاده قرار گیرد و در عین حال در میان اهداف و محتوای آن چیزی به عنوان پرورش خلاقیت منظور نشده باشد، مسلما دانش آموز آزادی عمل و توانایی لازم را نخواهد داشت که پا را از چارچوب کتاب درسی خود فراتر بگذارد و در نتیجه او می آموزد تا صرفا در محدوده کتاب درسی خود بیندیشد و نه بیش تر .
6-توجه نکردن به تفاوت های فردی دانش آموزان
در نظر نگرفتن این واقعیت که هر دانش آموز در عین اشتراکاتی که با سایر دانش آموزان دیگر دارد،یک انسان منحصر به فرد است و دارای استعدادها،علایق وکشش های ویژه خود نیز می باشد، سبب می شود معلم دید و نگرشی یکسان نسبت به همه دانش آموزان داشته باشد، این نوع نگرش در حوزه پرورش خلاقیت یک مانع اساسی محسوب می شود و به ویژه سرخوردگی دانش آموزان خلاق را به دنبال خواهد داشت .
7- ارائه تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان
معمولا انجام تکالیف درسی بخش عمده ای از وقت دانش آموزان را به خود اختصاص می دهد . در مواردی که به دانش آموز تکالیف زیادی داده می شود و او ناچار می شود همه توان و انرژی فکری خود را برای انجام آن تکالیف صرف کند، در نتیجه دیگر فرصت و همچنین توانایی چندانی برای پرداختن به فعالیت های دیگر نخواهد داشت . به علاوه از آن جا که غالبا انجام زیاده از حد تکالیف درسی برای دانش آموزان چندان خوشایند نیست ،این موضوع می تواند سبب بی علاقگی و بی میلی آن ها نسبت به فعالیت های دیگر از جمله فعالیت های خلاقانه که غالبا نیازمند آرامش فکری و روانی است شود .
راه حل های پیشنهادی معلمان :
1-تدوین و اجرای سیاست های انگیزشی و تشویقی برای همکاران
2-آموزش نیروی انسانی توسط اساتید مجرب در قالب کارگاه های تابستانی
3-طرح موضوع به صورت کاربردی در جلسات شورای معلمان
4-تشویق معلمان به آزمایش کردن وبه کاربردن روش های تازه
5-ایجاد محیط آزاد و روابط صمیمانه میان معلمان و رهبران رسمی مدارس برای به کاربردن یافته ها و روش های نوین
6-تشخیص ارزش کار و تشویق افرادی که به آزمایش روش های نوین مبادرت می ورزند .
دانش آموزان :
1-برای پرسش های دانش آموزان باید اهمیت قائل شده و آنان را راهنمایی نمود تا خود جواب پرسش ها را بیابند (تقویت روحیه پرسشگری و کنجکاوی )
2-عقاید غیر عادی باید مورد احترام قرار گیرد و ارزش آن برای کودکان روشن شود .
3-باید به کودکان نشان داد که عقایدشان دارای ارزش است و عقایدی که امکان اجرای آن در کلاس میسر باشد، پذیرفتنی است .
4-گاهی اوقات بدون این که تهدیدی از جهت نمره، ارزش یابی و یا انتقاد در کار باشد باید کودکان را آزاد گذاشت تا کارهایی را که خودشان می خواهند انجام دهند .
5-هرگز نباید در مورد رفتار دانش آموزان بدون این که علل و نتایج آن مشخص شود ، قضاوت نمود .
6-تشویق دانش آموزان به داشتن و ارائه اندیشه های بکر
نتیجه گیری
معلمان هوشمند با به کارگیری یک برنامه درسی مناسب می توانند فرصت های زیادی را برای ایجاد رفتارهای خلاق پدید آورند . آن ها با محول کردن تکالیف خاص، بچه ها را به انجام کار خلاق، یادگیری مستقل و انجام پروژه های فردی و آزمایش فرا می خوانند . معلم ها می توانند با استفاده از مواد برنامه درسی خود تمرین های مقدماتی را برای بچه ها و فرصت هایی را برای تفکر خلاق بچه ها به صورتی قانونمند و ارزشمند فراهم کنند .
موارد زیر به پرورش خلاقیت نوجوانان کمک می کند :
-به کودکان آموزش دهیم که از تلاش های خود راضی بوده و به ارزش آن پی ببرند .
-به سوالات غیرعادی کودکان احترام بگذاریم .
-به نظرات و راه حل های عجیب آن ها احترام بگذاریم چرا که کودکان بسیاری از ارتباطات را می بینند که والدین و معلمان آن ها را نمی بینند .
-به کودکان نشان دهیم که نظراتشان ارزش شنیدن و فکر کردن را دارد و آن ها را به آزمایش کردن نظراتشان تشویق کرده و با ایجاد رابطه میان کودکانمان و دیگران به نظراتشان اعتبار دهیم .
-فرصت هایی را برای آن ها فراهم کنیم که به ابتکارهای فردی آن ها ارزش و اعتبار می دهد .
-نظارت بر کودکان و وابستگی زیاد به یک برنامه آموزشی معین یادگیری و ابتکار عمل را در کودک از بین می برد .
-استفاده از مطالب آموزشی بسیار زیاد و بدون در نظر گرفتن فرصت هایی برای فکر کردن شدیدا مانع یادگیری کودک می شود .
-می توانیم فرصت هایی را فراهم کنیم تا کودک بدون ترس از ارزیابی فوری فکر وکشف کند .
ارزشیابی مکرر به خصوص در هنگام تمرین، یادگیری و ابتکار و استفاده از روش های خلاق کودک را نگران می سازد .
ما باید اشتباهات صادقانه آن ها را به عنوان بخشی از جریان خلاقیت بپذیریم .