تحقیقات بسیاری در مورد مکانیسم های پیچیده دخیل در یادگیری انجام گرفته است که نتایج هر یک قدمی ما را به درک رفتار و چگونگی عملکرد مغز نزدیک تر می کنند در اینجا دو عامل مهم را در جریان یادگیری در مغز انسان یادآوری می کنیم که از نتایج تحقیقات در این زمینه به دست آمده است:
1. یادگیری به معنای ایجاد ارتباطات جدید در مغز است
مغز مانند یک مدار الکتریکی کار می کند. هر زمان که شما چیز جدید را یاد می گیرد، ارتباطات عصبی جدید بین نورون های مغز شما ایجاد می شود و شبکه ارتباطات عصبی پیچیده تر و گسترده تر می شود. مانند عبور بار الکتریکی در مدار، سیگنال ها عصبی نیز از گروهی از نورون ها به سمت گروه دیگر حرکت می کنند و بر پیچیدگی شبکه عصبی می افزایند. هر چه این سیگنال الکرتیکی قوی تر باشد، ارتباط عصبی به وجود آمده نیز مستحکم تر می شود.
هر چه زندگی روزمره شما بیشتر شکل روتین و از پیش تعیین شده داشته باشد، شما بیشتر اثر ارتباطات مستحکم عصبی در مغزتان را درک می کنید برای مثال آماده کردن خودرو برای آغاز زانندگی، دوچرخه سواری و حتی راه رفتن کارهایی هستند که شما کمتر به چگونگی انجام آنها فکر می کنید این کارها معمولا از روی عادت انجام می شوند اما باید بدانید که عادت چیزی نیست به جز یادآوری مسیرهای الکتریکی بین گروه هایی از اعصاب در مغز هر چه میزان تکرار این ارتباطات بیشتر رخ دهد، مسیر عصبی به وجود آمده نیز قوی تر شده و کارها حتی بدون اینکه نیاز زیادی به فکر کردن فعال داشته باشد، خود به خود انجام می شود.
2. ارتباطات عصبی بیشتر، یادگیری موثرتر
به همان میزان که قوت و شدت ارتباطات عصبی نقش مهمی بر یادگیری دارد به همان میزان نیز تعداد و کمیت این ارتباطات نقش تعیین کننده ای بر کیفیت یادگیری دارد. به یاد سپردن یک داده تنها شاید ممکن باشد اما مرتبط ساختن آن با شبکه ای از اطلاعات متناظر و شبیه می تواند درصد فراموش شدن آن را به حداقل برساند. بنابراین مغز برای به یاد سپردن اطلاعات مختلفی که در طول روز کسب می کند، آنها را در ساختارها و طبقه بندی های قبلی ذهن قرار می دهد و ارتباطات عصبی را بین اجزای شبیه و متناظر ایجاد می کند به طوریکه یک دادۀ تنها در شبکه ای اطلاعات مرتبط قرار می گیرد و بر میزان موثر بودن یادگیری افزوده می شود.
برای مثال شما تصمیم می گیرید به یاد بسپارید که بنجامین فرانکلین در ژانویه سال 1706 به دنیا آمده است. شما می توانید این گزاره را با ایجاد ارتباطات عصبی مختلف به یاد بسپارید مثلا ماه تولد او را با سپیدی مو و سپیدی برف ژانویه پیوند بزنید. یا سال 1706 را به یاد بسپارید زیرا مثلا خانه شما در خیابان شماره 170 است و شماره خط واحد خانه تا محل کار شما 6 است.
حالا امکان به یاد سپردن تاریخ تولد بنجامین فرانکلین ساده تر می شود. زیرا شما بین یک سری اطلاعات ظاهرا بی ارتباط، توانسته اید ارتباط برقرار کنید و یک خبر در مورد تاریخ تولد شخصی را به شبکه اطلاعات وسیعی که از پیش داشتید پیوند زده اید بنابراین وقتی می خواهید تاریخ تولد او را به یاد آورید، شبکه های عصبی بیشتری به کمک شما می آیند تا تاریخ را دقیقا به یاد آورید.