یک گام بلند برداشتن و از روی یک پایه تحصیلی جهش کردن، آرزوی خانوادههایی است که میخواهند فرزندی متفاوت داشته باشند، اما بر خلاف تصور عامه، جهیدن و پیشافتادن از همکلاسیها و همسالان یک شرط دارد، شرطی به بزرگی آیکیو 120 که هر کسی از آن بهرهمند نیست. سالها قبل، جهش تحصیلی کار نسبتا آسانی بود و لازمهاش این که والدینی که گمان میکردند کودکی باهوش دارند این موضوع را با مدرسه و سپس با اداره آموزش و پرورش در میان میگذاشتند و اگر آنها نیز توان علمی دانشآموز را تائید میکردند او در جلسه امتحان حاضر میشد و به شرط قبولی در همه دروس به پایه بالاتر جهش میکرد.
حالا نیز وضعی مشابه در جریان است، با این فرق که پای آموزش و پرورش استثنایی نیز در میان است که وظیفه سنجش میزان هوش دانشآموزان داوطلب و جداسازی افراد مستعد از دیگران را برعهده دارد. نامدار عبداللهیان، رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی به فارس میگوید فقط کسانی قادرند در آزمونهای جهش تحصیلی موفق شوند که ضریب هوشی 120 به بالا دارند که به این ترتیب فقط کسانی که از این میزان هوش بهرهمند هستند و کارشناسان این سازمان صلاحیت هوشی و ویژگیهای روانی آنها را تائید میکنند، مجوز جهش تحصیلی را میگیرند و آن وقت در دو ماه تیر و مرداد کتابهای پایه مورد نظر را مطالعه میکنند و در امتحانات شهریور شرکت میکنند و اگر در همه درسها نمره قبولی بگیرند یک پایه را دور زده و به پایه بالاتر میروند.
همه استعداد جهش را ندارند
بیشتر متقاضیان جهش تحصیلی در دوره ابتدایی هستند؛ دانشآموزانی که میخواهند از پایه دوم به چهارم و از سوم به پنجم جهش کنند. مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش نیز جهش از این دو پایه را امکانپذیر دانسته، هرچند در مقطع متوسطه نیز این جهش اتفاق میافتد. یدالله توکلی، مشاور معاون متوسطه آموزش و پرورش در گفتوگو با جامجم این موضوع را تائید میکند و تعداد جهشها در دوره راهنمایی را بیشتر از دوره دبیرستان میداند.
البته او احتمال جهش تحصیلی در دوره دوم متوسطه را غیرممکن نمیداند و به برخی دانشآموزان خاص با شرایط تحصیلی ویژه اشاره میکند که والدینشان اصرار فراوان بر جهش دارند و آن وقت موضوع در کمیسیون خاص مناطق و سپس در کمیسیون خاص شورای عالی آموزش و پرورش بررسی میشود و اگر با آن موافقت شود، جهش اتفاقمیافتد. با این حال تعداد متقاضیان جهش تحصیلی از سالها پیش تاکنون همواره بیش از تعداد افرادی بوده که در عمل قابلیت جهش تحصیلی دارند که به این موضوع در گفتههای روز گذشته نامدار عبداللهیان نیز اشاره شده است. به گفته معاون وزیر، سال پیش مثلا در استان گیلان 900 دانشآموز ادعای جهش داشتند که پس از بررسیها فقط سه نفر آنها شرایط لازم را داشتند.
آمارهای مربوط به سالهای 90 و 91 نیز که در کتاب عملکرد سازمان آموزش و پرورش استثنایی منتشر شده، حاکی است در سال 90، 7397 نفر برای سنجش صلاحیت هوشی به این سازمان معرفی شدند که فقط 3920 نفر شرایط لازم را داشتند و 47 درصد متقاضیان، صاحب صلاحیت نبودند. در سال 91 نیز 8706 دانشآموز برای جهش تحصیلی اقدام کردند که فقط 4788 نفر شرایط لازم را داشتند که 45درصد آنها یعنی 3918 نفر فاقد صلاحیت هوشی و روانی بودند. با این حال همچنان خانوادهها بر جهش تحصیلی فرزندان خویش اصرار میکنند و بیاعتنا به قابلیتهای واقعی آنها و بیتوجه نسبت به پیامدهایی که این جهش میتواند بر زندگی و سرنوشت کودکان و نوجوانان باشد، در ادارات را از پاشنه برمیدارند.
جهش تحصیلی سودمند است؟
این که کودکان با ویژگیهای خاص و قابلیتهای منحصر به فرد از کودکان عادی جدا شوند و در محیطهای ویژه آموزشهای خاص ببینند از موضوعاتی است که در جهان مدرن امروز در حال منسوخ شدن است. در کشورهای پیشرفته دنیا مدرسهای به نام تیزهوشان به آن شکل که در ایران وجود دارد و ورود به آن مایه فخر خانوادههاست، مرسوم نیست. در این کشورها حتی دانشآموزان استثنایی نیز که قابلیت حضور در مدارس عادی را دارند در مدارس جدا آموزش نمیبینند، چون باور رایج در آن کشورها این است که چون در جامعه همه افراد با قابلیتها و استعدادهای متفاوت کنار هم قرار میگیرند جداسازی کودکان و نوجوانان در مدارس نیز بیمفهوم است.
با این حال این مرزبندیها همچنان در کشورما پابرجاست و تا حدی نسبت به آن تعصب وجود دارد. یداالله توکلی، مشاور معاون متوسطه آموزش و پرورش نیز این موضوع را تائید میکند و در گفتوگو با جامجم نشان میدهد که از مخالفان مدارس تیزهوشان و جهش تحصیلی است. او میگوید علت مخالفتش به لحاظ روانشناختی است، یعنی چون معتقد است رشد کودکان ابعاد عقلی، شناختی، علمی و عاطفی را همزمان در برمیگیرد پس این که یک کودک را از لحاظ علمی رشد دهیم و به بقیه ابعاد وجودیاش توجه نکنیم، کار اشتباهی است.
در واقع او مخالف جهش تحصیلی است، چون از دید او این کار سبب میشود کودکی که از مهارتهای مربوط به سن خویش برخوردار است در محیطی قرار بگیرد که افراد حاضر در آن از نظر شناختی، عاطفی و عقلی جلوتر هستند و در نتیجه یک کودک در یک محیط بزرگسال گرفتار شود. توکلی با این حال میگوید چون هماکنون مدارس کشور قابلیت پرورش همهجانبه استعداد کودکان بااستعداد را ندارند و مدارس عادی ممکن است باعث هدر رفتن استعدادها یا کسلی دانشآموزان بااستعداد شود گاهی چارهای جز جدا کردن این دانشآموزان از دیگران یا جهش دادن آنها از نظر تحصیلی وجود ندارد.
یکی از معلمانی که با دانشآموزان جهشی کار کرده نیز در گفتوگو با جامجم همین اشارات را دارد و میگوید کودکانی که ضریب هوشی بالا دارند نیازهای ویژه دارند که در مدارس عادی کمتر به آن توجه میشود، اما اگر چنین فرصتی در مدارس وجود داشته باشد دیگر نیازی به جهش تحصیلی یا جداشدن از دانشآموزان عادی وجود نداشت و کودکان بااستعداد به جای متمرکز شدن بر درس و تلاش برای جهش تحصیلی به کارهای ورزشی، هنری یا علمی میپرداختند و آن وقت به انسانهایی با تواناییهای چندبعدی تبدیل میشدند.
اگر طرح شهاب، جدی گرفته میشد...
روزی که از اجرای طرح شهاب در مدارس خبر رسید و هدفش شناسایی استعدادهای ویژه همه دانشآموزان اعلام شد، خوشحالی ناشی از آن از این بابت بود که دانشآموزان به جای جدا شدن از یکدیگر و قرنطینه شدن در محیطهای خاص، کنار هم مینشینند و کادر مدرسه بدون آن که دانشآموزان خبردار شوند استعدادهای آنها در زمینههای مختلف را رصد میکنند و بعد برای پرورش این استعداد برنامه میریزند.
اما طولی نکشید که طرح شهاب از تب و تاب اولیهاش افتاد و حالا که بیش از سه سال از اجرای آن میگذرد، میتوان ادعا کرد که در برخی نقاط کشور این طرح را بوسیدهاند و کنار گذاشتهاند و در برخی نقاط آن را دست و پا شکسته پیش میبرند. این که طرح شهاب به این وضع دچار شده از عواملی همچون بیانگیزگی معلمان، بیمیلی معلمان و مدیران به رصد مداوم دانشآموزان، تراکم بالای کلاسهای درس که فرصتها را برای پرورش استعدادها را از بین میبرد و نیز از این که نهادهای مسئول در آموزش و پرورش اجرای دقیق طرح شهاب را به عنوان یک مطالبه ملی از استانها طلب نمیکنند، ناشی میشود. اگر این چنین نمیشد و بعد از این چنین وضعی ادامه پیدا نمیکرد به احتمال زیاد میل به جهش تحصیلی و تب تند ورود به مدارس تیزهوشان که نشانه ناامیدی برخی خانوادهها از عملکرد مطلوب مدارس دولتی است، کاهش چشمگیری مییافت.