رضا صادقی در همایش امکان اخلاق ریاضی در دانشکده آمار با اشاره به اهداف همایش مبنی بر پاسخگویی به سوالاتی که آیا اخلاق ریاضی ممکن است؟ چه نسبتی بین اخلاق و ریاضی وجود دارد؟ و آیا اخلاق میتواند به شیوه ریاضی اثبات شود؟ اظهار کرد: امکان اخلاق ریاضی ایهام دارد. اخلاق ریاضی دو معنا دارد، یکی اینکه اخلاق متأثر از شیوه ریاضی اثبات شود و دوم اینکه اخلاق حرفهای برای علم ریاضی ایجاد شود و هر دو معنا در فلسفه علم مطرح شده است.
وی در خصوص اهمیت پرداختن به امکان ریاضی به معنای اثبات اخلاق به شیوه ریاضی افزود: اگر بشود به شیوه و روش ریاضی از اخلاق دفاع کرد، بسیاری از تنازعات و اختلافات فرهنگی میان جوامع حل میشود. به عنوان نمونه در علوم اقتصادی ایجاد حرص و طمع در مردم یک امر خوب تلقی میشود، زیرا باعث میشود مصرفگرایی افزایش یابد و چرخه اقتصاد بچرخد، اما در نظام دیگری حرص و طمع بد است. بنابراین به دنبال راهی برای حل این اختلافات هستیم.
این استاد فلسفه علم با اشاره به ویژگیهای علم ریاضی و اخلاق ادامه داد: ریاضیات علمی کمی است، اما کمی کردن مفاهیم اخلاقی امکانپذیر نیست، برای مثال مفهوم تواضع را نمیشود اندازهگیری کرد. همچنین اثبات ریاضی ضروری است اما ضرورت در حوزه اخلاق جای ندارد، چراکه حوزه اختیار و امکان است. با وجود اختلافات این دو علم، اشتراکاتی نیز وجود دارد که باعث شده اندیشمندان به این امکان وجود اخلاق ریاضی فکر کنند. علم ریاضی و اخلاق هر دو در قالب تجربه نمیگنجند و با روش آزمایشگاهی بررسی نمیشوند. در نگاه افلاطون مفاهیم ریاضی مثل دایره از تجربه اخذ نشده و هیچگاه یک دایره کامل در طبیعت نداریم، همچنین مفاهیم علم اخلاق مانند عدالت از طبیعت گرفته نشده و هیچگاه عدالت کامل را در جامعه نمیبینیم. عدالتی که در جامعه میبینیم همواره ناقص است. درحالیکه از نظر افلاطون مفاهیم علم ریاضی و اخلاق از طریق شهود دریافت میشوند.
وی با بیان اینکه «اگر نسبت به علم اخلاق و ریاضی نگاه تجربی داشته باشیم دچار تناقضاتی میشویم» تاکید کرد: نسبیگرایی در اخلاق نتیجه نگاه تجربی به اخلاق است و در این صورت بسیاری از اعمال خلاف اخلاق که موجب آزار دیگران میشود صرفاً به این دلیل که فلان فرهنگ یا جامعه و قبیله آن را میپذیرد اخلاقی انگاشته میشود. در زندگی اخلاقی هماهنگی تناسب و تعادل وجود دارد. انسان در حوزه اجتماعی و در درون خود اگر اعتدال داشته باشد، اخلاقی عمل کرده است. بنابراین این یکی دیگر از ویژگیهای مشترک علم اخلاق و ریاضی است. همچنین علم اخلاق و ریاضی دو سیر و سلوک بیپایان است و اصل عدم تمامیت در این دو علم حاکم است.
صادقی با بیان اینکه «در دوره جدید دکارت فیلسوف فرانسوی روش ریاضی را اصل و اساس روش خود در فلسفه قرار داد و فلسفه خود را بر مبنای ریاضی پایهریزی کرد» تصریح کرد: دکارت به این نتیجه رسیده بود که تجربه شناخت برای ما حاصل نمیکند. منابع علوم تجربی مانند فیزیک، شیمی و ... مدام در حال تغییر هستند و مقاله 10 سال قبل در حوزه فیزیک اکنون کاربردی ندارد. در صورتی که کتابهای ریاضی و اخلاق گذشته اکنون هم کاربرد دارد. بنابراین دکارت معتقد است ریاضی دارای ثبات و قطعیت است و شناخت و علم باید بر پایه ریاضی پیریزی شود. بعد از دکارت فیلسوف فرانسوی قرن هفدهم اسپینوزا روش ریاضی را در اخلاق استفاده کرد و کتابی به نام اخلاق نوشت.