شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳
چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ 8873 0 2

هوش هیجانی به توانایی، ظرفیت یا مهارت ادراك، سنجش و مدیریت هیجانات خود و دیگران، دلالت دارد.

هوش هیجانی چیست؟

معانی هوش در فرهنگ‌های مختلف به شكل گوناگونی وجود دارد اما به گونه كلی می‌توان هوش را از دیدگاه وكسلر چنین تعریف كرد:

هوش مجموعه یا كل قابلیت فرد برای فعالیت هدفمند، تفكر منطقی و برخورد كارآمد با محیط است (اتكینسون، 1985). گلمن معتقد است: هوش بهر (IQ) در بهترین حالت خود تنها عامل 20 درصد از موفقیت‌های زندگی است؛ 80 درصد موفقیت‌ها به عوامل دیگر وابسته است و سرنوشت افراد در بسیاری از موارد در گرو مهارت‌هایی است كه هوش هیجانی را تشكیل می‌دهد. (گلمن،1995).
 

هوش هیجانی:
هوش هیجانی كه به اختصار EI1 گفته می‌شود و معمولاً معیار ارزیابی آن را «ضریب هوش هیجانی» یا EQ مینامند و به توانایی، ظرفیت یا مهارت ادراك، سنجش و مدیریت هیجانات خود و دیگران، دلالت دارد. البته به دلیل تازه بودن نسبی این ایده، تعریف دقیق آن هنوز در بین روان‌شناسان مورد اختلاف است. این اصطلاح از زمان انتشار كتاب معروف گلمن به گونه‌ای گسترده به صورت بخشی از زبان روزمره درآمد و بحث‌های بسیاری را برانگیخت. گلمن طی مصاحبه‌ای با جان انیل (1996) هوش هیجانی را چنین توصیف می‌كند:
 
«هوش هیجانی نوع دیگری از هوش است. این هوش مشتمل بر شناخت احساسات خویشتن و استفاده از آن برای اتخاذ تصمیم‌های مناسب در زندگی است. توانایی اداره مطلوب خلق و خوی و وضع روانی و كنترل تكانش‌هاست. عاملی است كه به هنگام شكست ناشی از دست نیافتن به هدف، در شخص ایجاد انگیزه و امید می‌كند. هم حسی یعنی آگاهی از احساسات افراد پیرامون شماست. مهارت اجتماعی یعنی خوب تا كردن با مردم و كنترل هیجان‌های خویش در رابطه با دیگران و توانایی تشویق و هدایت آنان است.»
 
«هوش» و «هوش هیجانی» قابلیت‌های متضاد نیستند بلكه بیشتر می‌توان چنین گفت كه از یكدیگر متمایزند. همه ما از تركیب دوگانه هوش و عواطف برخوردار هستیم. برخی از افراد دارای هوش بالا و هوش هیجانی پایین و یا هوش پایین و هوش هیجانی بالا هستند.
 
زندگی برای برخی از افراد، كُمدی و برای برخی تراژدی است. در واقعیت امر ما دو ذهن داریم، یكی كه فكر می‌كند و دیگری كه احساس می‌كند. این دو راه متفاوت شناخت، در كنشی متقابل، حیات روانی ما را می‌سازند. ذهن خردگرا همان مقام درك و فهم است كه به مدد آن قادر به تفكر و تعمق هستیم . ولی در كنار آن نظام دیگری نیز برای دانستن وجود دارد، نظامی تكانشی و قدرتمند و گهگاه غیرمنطقی، یعنی ذهن هیجانی.
 
تقسیم ذهن به دو بخش هیجانی و خردگرا تقریباً مانند تمایزی است كه عوام میان «قلب» و «سر» قائلند. احساس یقین حاصل از «گواهی قلبی» بر درست بودن چیزی، متفاوت با گواهی عقلی و تا حدودی عمیق‌تر از آن است. نسبت كنترل عقلانی ذهن بر بخش هیجانی آن روند یكنواختی دارد. هر چه احساس شدیدتر باشد، ذهن هیجانی مسلط‌تر و ذهن خردگرا بی‌اثرتر می‌شود. به نظر می‌رسد كه این ترتیب، از امتیازی سرچشمه می‌گیرد كه تكامل طی اعصار متمادی به احساسات و ادراك‌های شهودی ما داده است تا راهنمای پاسخ‌های آنی ما در موقعیت‌های مخاطره‌آمیز باشند، زیرا لحظه‌ای تامل برای فكر كردن درباره كاری كه باید انجام شود، ممكن است به قیمت از دست دادن زندگی ما تمام شود. این دو ذهن در اكثر موارد بسیار هماهنگ عمل می‌كنند. اما با این وجود، دو ذهن خردگرا و هیجانی، نیروهای نسبتاً مستقل از هم هستند.
 
عملكرد ذهن هیجانی بسیار سریع‌تر از ذهن خردگراست. ذهن هیجانی بدون آنكه حتی لحظه‌ای درنگ كند تا بررسی كند كه چه می‌كند، مانند فنر از جا می‌جهد و دست به عمل می‌زند. نقطه تمایز ذهن هیجانی از واكنش سنجیده و تحلیل گرایانه‌ای كه مشخصه ذهن اندیشمند است، سرعت عمل آن است. اعمالی كه از ذهن هیجانی سرچشمه می‌گیرند با قطعیت شدید و مشخص همراهند كه حاصل روش جاری و آسان‌گیر ذهن هیجانی در نگریستن به اطراف است كه می‌تواند برای ذهن خردگرا كاملاً مبهوت‌كننده باشد. پس از فرو نشستن گرد و غبار یا حتی در میانه راه متوجه می‌شویم كه داریم از خود می‌پرسیم «راستی چرا آن كار را كردم؟» این سوال نشانه‌ای از آن است كه ذهن خردگرا در حال آگاهی یافتن از آن لحظه است اما نه با سرعت ذهن هیجانی. ذهن هیجانی همانند یك شمشیر دولبه است: امتیاز بزرگ ذهن هیجانی در این نكته است كه می‌تواند واقعیت هیجانی رادر یك لحظه دریابد و در یك آن به قضاوتی شهودی دست بزند. ذهن هیجانی، رادار ما برای اعلام خطر است. اگر ما یا پیشینیان ما در طول دوران تكاملی در برخی از این موارد منتظر ارزیابی عقل خردگرا می‌ماندیم نه تنها ممكن بود اشتباه كنیم، كه حتی شاید زنده هم نمی‌ماندیم. اما همین ذهن هیجانی ممكن است دردسرساز شود. مشكل اینجاست كه این برداشت‌ها و قضاوت‌های شهودی از آنجا كه در یك لحظه صورت میگیرند ممكن است اشتباه یا گمراه كننده باشند.
 

پیشینه مطالعه هوش هیجانی
پیشینه هوش هیجانی را می‌توان در ایده‌های وكسلر به هنگام تبیین جنبه‌های غیرشناختی هوش عمومی جستوجو كرد. وكسلر در صدد آن بود كه جنبه‌های غیرشناختی و شناختی هوش عمومی را با هم بسنجد. تلاش او در این زمینه را می‌توان در استفاده وی از كاربرد خرده آزمون‌های تنظیم تصاویر و درك و فهم - كه دو بخش عمده آزمون وی را تشكیل می‌دهند - دریافت. در خرده آزمون درك و فهم «سازگاری اجتماعی» و در تنظیم تصاویر شناخت و تمیز «موقعیت‌های اجتماعی» مورد بررسی قرار می‌گیرد. پژوهش‌های انجام شده توسط سیپس و همكارانش (1987) نیز نشان می‌دهد كه بین درك و فهم تصاویر و شاخص‌های هوش اجتماعی پرسش‌نامه شخصیت كالیفرنیا، هم بستگی معناداری وجود دارد. (شریفی، 1375).
 
شایان ذكر است كه ایده «هوش هیجانی» پس از 50 سال بار دیگر توسط گاردنر (1983)، استاد روان‌شناسی دانشگاه هاروارد دنبال شد. گاردنر هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگون (زبانی، موسیقیایی، منطقی، ریاضی، فضایی، جسمی، میان‌فردی و درون‌فردی) می‌داند. او وجوه شناختی مختلفی را با عناصری از هوش غیرشناختی یا به گفته خودش «شخصی» تركیب كرده است. بُعد غیرشناختی (شخصی) مورد نظر گاردنر مشتمل بر دو مولفه كلی است كه وی آن‌ها را با عناوین استعدادهای درون‌روانی و مهارت‌های میان‌فردی معرفی می‌كند. به نظر گاردنر، هوش هیجانی متشكل از دو مولفه زیر است:
 
هوش درون‌فردی: كه به توانایی درك و فهم دیگران اشاره دارد و می‌خواهد بداند چه چیزهایی انسان‌ها را بر می‌انگیزند، چگونه فعالیت می‌كنند و چگونه می‌توان با آنها همكاری داشت.
 
هوش میان‌فردی: به نظر گاردنر فروشندگان، سیاست مداران، معلمان، متخصصان بالینی و رهبران مذهبی موفق احتمالاً از هوش میان‌فردی بالایی برخوردارند. (گلمن،1995).
 
روان‌شناسان در قلمرو فعالیت‌های پژوهشی خود علاوه بر این دو نوع هوش، به انواع دیگری از هوش نیز پی برده و به طور كلی آنها را به سه گروه به شرح زیر تقسیم كرده‌اند:
 
1.
هوش انتزاعی: منظور، توانایی درك و فهم حل مسائل از طریق نمادهای كلامی و ریاضی است.
 
2.
هوش عینی: منظور، توانایی درك و فهم و حل مسائل از طریق دستكاری و به‌كارگیری اشیاء است.
 
3.
هوش اجتماعی: منظور، توانایی درك و فهم دیگران و ایجاد ارتباط با آنها است. (مایر و سالوی 1997)
 
«هوش هیجانی» را نوعی هوش اجتماعی و مشتمل بر توانایی كنترل هیجان‌های خود و دیگران و تمایز بین آنها و استفاده از اطلاعات برای راهبرد تفكر و عمل دانسته و آن را متشكل از مولفه‌های «درون‌فردی» و «میان‌فردی» گاردنر می‌دانند و در پنج حیطه به شرح زیر خلاصه می‌كنند:
 
1. خود آگاهی2 به معنای آگاهی از خویشتن خویش. توان خود نگری و تشخیص دادن احساس‌های خود به همان گونه‌ای است كه وجود دارد.
 
2. اداره هیجان‌ها
3 به معنای اداره یا كنترل هیجان‌ها، كنترل احساسات به روش مطلوب و تشخیص منشاء این احساسات و یافتن راه‌های اداره و كنترل ترس‌ها و هیجان‌ها و عصبانیت‌ها و امثال آن است.
 
3. خود انگیزی4 به معنای جهت دادن و هدایت عواطف و هیجان‌ها به سمت و سوی هدف، خویشتن‌داری هیجانی و به تاخیر انداختن خواسته‌ها و بازداری تلاش هاست.
 
4. هم‌حسّی5 به معنای حساسیت نسبت به علایق و احساسات دیگران و تحمل دیدگاه‌های آنان و بها دادن به تفاوت‌های موجود بین مردم در رابطه با احساسات خود نسبت به اشیاء و امور است.
 
5. تنظیم روابط6 به معنای اداره هیجان‌های دیگران و برخورداری از كفایت‌های اجتماعی و مهارت‌های اجتماعی است.
 

مولفه‌های اصلی و عوامل تشكیل‌دهنده هوش هیجانی
بار-آن (1985) به دنبال دو دهه پژوهش درباره هوش هیجانی 15 خرده مقیاس زیر را مورد توجه قرار می‌دهد:
 
الف) مولفه‌های درون فردی7 توانایی‌های شخص را در آگاهی از هیجان ها و كنترل آنها مشخص می‌كند.
 
1. خودآگاهی عاطفی8 (هیجانی) میزان آگاهی فرد از احساسات خویش و درك و فهم این احساسات را بررسی می‌كند.
 
2. جرأت‌مندی9 ابراز احساسات، باورها، افكار و دفاع منطقی و مطلوب از حق و حقوق خویشتن را مورد بررسی قرار می‌دهد.
 
3. حرمت نفس10 توان خود آگاهی و درك و پذیرش خویش و احترام به خود را بررسی می‌كند.
 
4. خودشكوفایی11  توانایی تشخیص استعدادهای ذاتی و استعداد انجام دادن كارهایی را كه شخص می‌تواند و می‌خواهد و از انجام دادن آنها لذّت می‌برد، بررسی می‌كند.
 
5. استقلال عمل12 توانایی خود رهبری، خویشتن‌داری فكری و عملی و رهایی از وابستگی‌های هیجانی را بررسی می‌كند.
 
ب) مولفه‌های سازگاری13: انعطاف‌پذیری و توان حل مساله و واقع‌گرایی شخص را مورد بررسی قرار می‌دهد.
 
1. آزمون واقعیت14 توانایی ارزیابی رابطه بین تجربه عاطفی و عینیت‌های موجود را بررسی می‌كند.
 
2. انعطاف پذیری15 توانایی كنار آمدن با هیجان ها، افكار و رفتارهای فرد را در شرایط و موقعیت متغیرهای مختلف بررسی می‌كند.
 
3. حل مساله16 توانایی تشخیص و تعریف مشكلات و خلق و كاربست راه حل‌های موثر را مورد مطالعه قرار می‌دهد.
 
پ) مولفه‌های خلق و خوی عمومی (كلی)17 نشاط و خوش‌بینی فرد را مورد بررسی قرار می‌دهد.
 
1. خوش‌بینی18 توانایی توجه به جنبه‌های روشن‌تر زندگی و حفظ نگرش مثبت را حتی هنگام وجود احساسات منفی و ناخوشایند مورد بررسی قرار می‌دهد.
 
2. نشاط19 توانایی احساس رضایت از زندگی، احساس رضایت از خود و دیگران، سرزندگی و ابراز احساسات مثبت را بررسی می‌كند.
 
ت) مولفه‌های میان‌فردی20 توانایی‌های شخص را برای سازگاری با دیگران و مهارت‌های اجتماعی بررسی می‌كند.
 
1. هم‌حسّی21 توان آگاهی از احساسات دیگران و درك و تحسین آن احساسات را بررسی می‌كند.
 
2. مسئولیت اجتماعی22 توانایی فرد را در معرفی خود به عنوان عضوی مفید و سازنده و دارای حس همكاری در گروه اجتماعی خویش را مورد بررسی قرار می‌دهد.
 
3. روابط بین فردی23 توانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل كه نزدیكی عاطفی، صمیمیت و داد و ستد مهرآمیز از ویژگی‌های آن است، بررسی می‌كند.
 
ث) مولفه‌های كنترل تنش‌ها24
 
1. تحمل تنش‌ها25 توان تحمل فرد را در برابر رویدادهای ناخوشایند و شرایط تنش‌زا و هیجان‌های شدید بررسی می‌كند.
 
2. كنترل تكانه‌ها26 توانایی مقاومت فرد را در برابر تنش‌ها یا وسوسه و كنترل هیجان‌های خویش بررسی می‌كند.
 

شكل‌گیری هوش هیجانی:
شكل‌گیری اجزای هوش هیجانی، ابتدا در سال‌های اولیه زندگی كودك انجام می‌گیرد، اگرچه شكل‌گیری این ظرفیت‌ها در خلال سال‌های مدرسه نیز ادامه پیدا می‌كند. تمام مبادلات كوچك میان والد و فرزند، دارای زیرمجموعه‌ای عاطفی است و تكرار این پیام‌ها در طی سالیان به شكل‌گیری دیدگاه‌ها و توانایی‌های عاطفی اساسی در كودكان می‌انجامد.
 
 تحقیقات نشان می‌دهند كه صرف بی‌توجهی به كودك، از سوء رفتار آشكار بسیار مضرتر است، كودكانی كه نادیده گرفته می‌شوند از همه كودكان دیگر بدتر عمل می‌كنند، از همه مضطرب‌تر، بی‌توجه‌تر و بی‌احساس‌تر هستند و به صورت متناوب پرخاشگر و گوشه گیرند. میزان اجبار به تكرار كلاس اول در میان این كودكان 65 درصد است. سه چهار سال اول زندگی دوره‌ای است كه مغز كودك نوپا حدود دو سوم اندازه كامل خود رشد می‌كند و به لحاظ پیچیدگی، به گونه‌ای متحول می‌شود كه در تمام دوران زندگی، هیچ‌گاه به این میزان رشد نخواهد كرد. در خلال این دوره، نسبت به دوران بعدی زندگی، فراگیری مطالب اساسی با سهولت بیشتری تحقق می‌پذیرد و فراگیری عاطفی نیز در پیشاپیش تمام آموخته‌ها انجام می‌گیرد. در خلال این دوران فشار روانی جدی می‌تواند به مراكز یادگیری مغز آسیب برساند و از این رو به هوش افراد زیان وارد آورد.
 

پرورش هوش هیجانی
پژوهش‌هایی پیرامون هوش هیجانی انجام شده است نشان می‌دهد EI را بر خلاف IQ كه به نسبت ثابت و تغییرپذیر است، می‌توان از طریق یادگیری بهبود بخشید (گلمن،1995). (گلمن 1995،ترجمه بلوچ ،1379 ) بیان می‌دارد كه كلاس‌های آموزش مهارت‌های هیجانی با یاد دادن مهارت‌های اساسی اجتماعی و عاطفی تغییرات شگرفی بر رفتار افراد باقی می‌گذارد. از مزایای اینگونه كلاس‌ها عبارتند از :
 
• خودآگاهی هیجانی
• كنترل و اداره احساسات
• مهار احساسات بطور ثمربخش
• همدلی و درك احساسات دیگری
• روابط با دیگران
ادامه مطلب ...

پی نوشت: 
1- Emotional Intelligence
2- Self-Awareness
3- Managine Oneself 
4- Motivating Oneself
5- Empathy
6- Handling Relationship
7- Interapersonal components
8- Emotional Self Awareness
9- Assertiveness (AS)
10- Self Regard (SR)
11- Self-Actualization(SA)
12- Independence (IN) 
13- Adaptibility - Components
14- Testing Reality (TR)
15- Filexibility (FL)
16- Problem Solving (PS)
17- General Mood -Component
18- Optimism (OP)
19- Happiness (HA)
20- Interpersonal Components
21- Empathy (EM)
22- Social Responsibility (SR)
23- Interpersonal Relationship (IR) 
24- Management-Components (MC)
25- Stress-Tolerance (ST)
26- Impulse-Control (IC) 
 
فهرست منابع
1- اتكینسون، ریتا، ل؛ اتكگینسون، ریچارد، س و هلیگارد، ارنست، ر. (1377). زمینه روان شناسی . ترجمه محمد نقی براهنی و همكاران، تهران : انتشارات رشد. (تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی ،1985).
2- شریفی، حسن پاشا. (1375) اصول روان سنجی و روان آزمایی. تهران: انتشارات رشد.
3- گلمن، دانیل. (1379). هوش عاطفی (چاپ یكم)، ترجمه حمیدرضا بلوچ. تهران: انتشارات جیحون.(تاریخ انتشار اثر به زبان اصلی،1995).
4- Barone, Reuven.(1985).Emotional Quotient Inventory.
5- Goleman,Daniel.(1995).The Emotional Competence Framwork.
6- Mayer , John&Salovey , Peter.(1997).About Emotional Intelligence .
کلمات کلیدی

آی هوش: گنجینه دانستنی ها و معماهای هوش و ریاضی

نظراتی که درج می شود، صرفا نظرات شخصی افراد است و لزوماً منعکس کننده دیدگاه های آی هوش نمی باشد.
آی هوش: مرجع مفاهیم هوش و ریاضی و انواع تست هوش، معمای ریاضی و معمای شطرنج
 
در زمینه‌ی انتشار نظرات مخاطبان، رعایت برخی موارد ضروری است:
 
-- لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
-- آی هوش مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
-- آی هوش از انتشار نظراتی که در آنها رعایت ادب نشده باشد معذور است.
-- نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.
 
 
 
 

نظر شما

پرطرفدارترین مطالب امروز

پالیندروم چیست؟
قواعد بخش پذیری بر اعداد  1 تا 20
طنز ریاضی: لطیفه های ریاضی!
طنز ریاضی: اثبات 5=2+2
طنز ریاضی: اثبات 2=1
زندگینامه بزرگان ریاضی: سرینیواسا رامانوجان
زندگینامه ریاضیدانان: رویا بهشتی زواره
زندگینامه بزرگان ریاضی: گوتفرید لایب نیتس
قضایای ناتمامیت گودل