نقش محرک ها در یادآوری
برای یادآوری گاهی نیاز به وجود محرک هاست. این محرک های لازم برای یادآوری ممکن است خارجی یا داخلی باشند. ممکن است شما یک دختر مو قرمز ببینید و قرمزی موی آو باعث شود کودک زیبایی را که موی سر او قرمز بوده است به خاطر آورید. ممکن است شما بوی گلی را که روزگاری در باغ منزل شما میروئیده استشمام کنید و سپس باغ را به یاد آورید. این مثالها یادآوری به وسیله یک محرک خارجی را نشان می دهند.
از طرف دیگر ممکن است شما دچار شکم درد شوید و سیب های کالی را که در کودکی خورده بودید به یادآورید. ممکن است شما به دلیلی دچار تهوع شوید و سفر دریایی خود را روی دریا که طی آن به شدت مریض شدده بودید را به خاطر بیاورید. مثالهایی که گفته شد آن دسته از یادآوری هایی است که در نتیجه محرکهای داخلی ایجاد شده اتس.
یاد آوری یک تجربه اغلب منجر به یادآوری تجربه دیگری می شود به این پدیده اغلب "تداعی آزاد تصورات" گفته می شود. وقتی ما تسلیم تداعی آزاد می شویم ممکن است تجربه های اولیه زندگی خود را که سالها بیاد نیاورده ایم به یاد آوریم. موفقیت روانکاوان در یادآوری بهتر تجربه های دوران کودکی در مقایسه با آنچه در حالت عادی اتفاق می افتد با استفاده از روش "تداعی آزاد" انجام می گیرد. آنها بیماران خود را وادار می کنند تا با صدای بلند فکر کنند . گاهی در جلساتی که ممکن است یک ماه یا یک سال به طول انجامد شرکت دهند.
قرینه های مخفف
هر گاه جزء کوچکی از یک موقعیت منجر به یادآوردن یک تجربه کلی شود به آن محرک، قرینه مخفف گفته می شود. توانایی تجدید کردن تجربه های گذشته ما را قادر می سازد تا یک موقعیت کلی را بر حسب قسمت های با معنی آن به یاد آوریم. برای مثال بوی یک عطر، صدای قدم های یک فرد، یا هر نوع جنبه خاص یک دوست، ممکن است نه تنها منجر به یادآوری کامل او شود بلکه ممکن است تجربه هایی را که آن دوست در آن شرکت داشته را هم به خاطر آورد. در واکنش تاخیر شده ظاهرا محرکهای حاضر به عنوان تجدید کردن محرک های غائب به کار می روند.