دوری و جدایی از اینترنت در زندگی امروزی حتی در جوامع عقبافتاده و محروم نیز امکانپذیر نیست چنانچه بسیاری از خدمات عمومی و روابط مرسوم اداری در اغلب جوامع از طریق پست الکترونیک و مراجعه به تارنماهای ادارههای مربوطه انجام میشود. آشکارا هر فناوری نوین، فرهنگ مربوط به خود را در اجتماعات آدمیان چیره ساخته و زندگی آنها را دگرگون میکند. بدیهی است هر آدمی با توجه به ویژگیهای شخصیتی، خلقی و اضطرابی خود درگیر این فناوریها میشود. از اینرو فناوری میتواند هر ویژگی یا اختلال روانپزشکی را دگرگون کند؛ آن را ژرفتر و گرانمایهتر سازد یا به گونهای آن را کاهش داده و سبکبار کند. روابط بین فردی میان آدمیان از گونههای واقعی بهگونههای مجازی دگرگون شده و ساختار و سامانههای نوینی پیدا میکند. در جوامع مدرن سرزدن هرروزه به پستهای الکترونیک امری ضروری و گریزناپذیر است چرا که بیشتر مناسبات اداری حتی برای آنان که درگیر پیشهای ویژه نبوده و خانهدار هستند نیز لازم است. برای نمونه دریافت و پرداخت بیشتر قبضهای برق، گاز، تلفن، مالیات و... از طریق تارنماهای مربوطه و پست الکترونیک انجام میپذیرد و مناسبات کاغذی و حضوری اداری در این جوامع کاهش چشمگیر داشته است.
شگفتانگیز نیست که افزایش مدت حضور در اینترنت به کاهش چشمگیر نرخ مطالعههای ژرف و گسترده بینجامد و بسندهکردن به برداشتهای کمینه را جایگزین شناورشدن در دریایی از دادهها کند. اما آنچه مهم است، این است که بسیاری از آدمیان در رابطه با حضور مجازی خود در اینترنت ره افراط پیموده و دچار وسواس به سودجستن از اینترنت میشوند به گونهای که آنان را وابستگان (معتادان) به اینترنت میخوانند. درمان این اختلال از طریق دارودرمانی با داروهای افزایشدهنده سطح سروتونین مغز و همچنین رفتاردرمانی شناختی به آسانی امکانپذیر است. وابستگی (اعتیاد) به اینترنت میتواند کارکرد حرفهای، تحصیلی، بینفردی، زناشویی و خانوادگی افراد را مختل کرده و آسیبهای جدیای به این حوزهها وارد کند. همچنین افراد افسرده، وسواسی، روانپریش و نیز درخودماندهها و درونگراهای افراطی و بیمارگونه میتوانند در سایه سودجستن گزافهآمیز از اینترنت و بازیهای رایانهای انزوای بیش از اندازهای پیدا کنند که شبکه اجتماعی اطراف آنان را کاملا نابود کند. اینگونه افراد در هنگام بحران یا بیماری امکان و توان یاریجستن از دیگر آدمیان را نیافته و زیر فشار شدید دشواریها ویران میشوند.
واقعیت هویدا این است که اینترنت به تنهایی بیماریزا و مشکلآفرین نبوده و در صورت برخورداری فرد از تعادل و توازن در حضور مجازی میتواند کاملا سودمند و حتی سرنوشتساز باشد، به ویژه هنگامی که فرد از اینترنت در راستای پژوهش و کوششهای علمی و فناورانه بهره گیرد. اینترنت مرزها را درمینوردد و گیتی را هر آن و هر روز به سوی دگرگونی پیش میبرد. آدمیان در هر سنی از این دگرگونی برکنار و ایمن نبوده و نخواهند بود و در صورت حضور در فضای مجازی سیناپسهای نورونهای مغزیشان در پی هر مطالعه، آرایشی نوین و تازه پیدا میکند. بنابراین شناخت و در پی آن رفتار آدمیان دمبهدم، نو و دگرگون شده و اجتماع آدمیان در هر مرز و سرزمین، تازه و سرزنده میشود. هیچ ابزار دیگری حتی تلویزیون نتوانسته است چنین پویایی واقعی را داشته باشد و دنیا را دمبهدم، تازه و تازهتر کند. اینترنت میتواند همگام با پویایی به پیچیدگی زندگی روزمره و خشنودیها و ناخوشایندیهای آن بیفزاید و زندگی آدمیان را اثرپذیرفته از یاختههای خاکستری مغزشان پیچیده و دشوارتر کند. بنابراین بهرهجویان از اینترنت باید هوشیار و بیدار باشند تا زندگی طبیعی آنها زیردست حضور مجازی آنها ننشیند.