همه ما چندسالی است که به طور فزایندهای از فناوریها در امور مختلف زندگی خود استفاده میکنیم. برخی از ما در شبکههای اجتماعی عضو هستیم و در آن حساب کاربری داریم. کامپیوترهای رومیزی، لپتاب، تبلت و گوشیهای هوشمند به بخش جداییناپذیر زندگی بیشتر انسانهای سراسر جهان تبدیل شده است. همه ما به فناوریهای جدید، به مثابه راهی برای بهبود شرایط محیط کار و ارایه روشهای مفید و موثر جهت بهبود راندمان و افزایش بهرهوری مینگریم. تردیدی وجود ندارد که فناوریهای جدید به نحو شتابان و روزافزونی زندگی ما را تحتتاثیر قرار میدهند اما تحقیقات جدیدی که به تازگی انجام شده است، نشان میدهد چگونه اینترنت و دیگر فناوریها میتواند بر کارکرد و تواناییهای مغز ما تاثیر بگذارد و در آنها تغییراتی ایجاد کند.
اینترنت چه تاثیراتی بر مغز ما میگذارد؟
مردم سراسر دنیا بهطور معمول، اوقات زیادی را در خانه صرف نگاه کردن به تلویزیون، مانیتورهای کامپیوتری و صفحهنمایش گوشیهای هوشمند میکنند. در بیرون از خانه و در نقاط دیگر نیز امکان دارد بهطور خواسته یا ناخواسته به دستگاههای مختلف کامپیوتری نگاه کنند. تحقیقات دکتر «کِر» در دانشگاه ایالتی «بال» معلوم کرد که آمریکاییها حداقل هشتساعت در روز را صرف نگاهکردن به صفحه نمایش میکنند. در پژوهش دیگری که محققان این دانشگاه انجام دادند، توصیف انعطافپذیری از تواناییهای مغز انسان براساس روشهای مختلف تفکر بررسی شد و نشان داده شد که اینترنت با مغز ما چه کرده است. عدهای بر این باورند که وقتی انسان بالغ شد و مغز او شکل گرفت، دیگر تغییر نمیکند اما به نظر دکتر «کِر»، در واقع چنین نیست و قرار گرفتن مدام و مستمر فرد در برابر فناوریها، میتواند حتی نحوه اندیشیدن او را تغییر دهد. اینترنت با توجه به حضور خود در همهجا، برای خواندن عمیق و درک بنیانی مطالب راهاندازی نشده است. با این حال و به صراحت میتوان گفت محرکهای مستمر موجود در فضای مجازی اینترنت، مغز را به واکنش وامیدارد و نکته دیگر اینکه، این امر با ایجاد رابطه تعاملی و دوسویه، به تغییرات سریع و فوری در مغز انسان منجر میشود؛ زیرا فرد هنگام جستوجو و گشتوگذار در اینترنت برای بهدستآوردن اطلاعات گوناگون، مدام در حال پیمایش صفحات مختلف است و به سایتهای مختلف میرود.»
تحقیقات دکتر «کِر» نشان میدهد خواننده متون مجلات و کتب الکترونیکی پس از خواندن مطالب، مقدار کمی از آنها را به خاطر میسپارد. به عبارت دیگر در مواقع لزوم، کمتر میتواند آنها را به یاد بیاورد. موارد مطرحشده، این سوال شگفتانگیز را به ذهن متبادر میکند که آیا نسل بعدی میتواند از عهده خواندن ادبیات کلاسیک (که نیازمند وقت و دقت بسیار زیادی است)، برآید یا نه؟ آیا آنها میتوانند به جزییات این متون بپردازند و از آنها سردرآورند؟ تحقیقات انجامشده از کسانی که خواننده الکترونیکی کتب، مجلات و روزنامهها بودهاند، نشان داد که 81درصد افراد، به نسبت سابق وقت بیشتری را صرف گشتوگذار در اینترنت و پیمایش صفحات آن کردهاند. 45درصد افراد گفتهاند که خواندن عمقی آنان کاهش یافته است.
بهنظر میرسد گرایش عمومی فضای حاکم بر محیط مجازی، به جای آنکه افراد را به تفکری عمیق و موشکافانه وادارد، آنها را تشویق میکند که بسیاری از مسایل و موضوعات را در سطحی معمولی و کمعمق بررسی کنند. از طرفی این امر را نیز باید در نظر گرفت که حجم بسیار زیاد و غیرقابل تصور اطلاعات آنلاین، ضرورت مطالعه و تفکر عمیق را کاهش میدهد چراکه همه ما بر این باوریم اطلاعات ذخیرهشده در اینترنت همیشه در دسترس است. برای وکلا (که برای بررسی پروندهها و دفاع از موکلان خود به استدلال قوی و موشکافانه بر مبنای قوانین موضوعه نیاز دارند)، این امر میتواند مشکلات زیادی را برای آموزش و تعلیم آنان و کارآموزان وکالت در چنین فضایی ایجاد کند. اما نباید گمان کرد که فناوری فقط در تواناییهای مغز میتواند تغییراتی ایجاد کند، زیرا نتیجه تحقیقات دکتر «لاری روزِن» نشان داد که فناوری خود را بر نظام فکری افراد زیادی تحمیل و آنها را دچار وسواس فکری میکند. از نظر وی، نحوه استفاده از فناوریهای جدید میتواند حتی به ایجاد انواع بیماریها و اختلالات روانی منجر شود که این امر میتواند نابهنجاریهای اجتماعی زیادی را به وجود آورد و تواناییهای ذهن انسان را مختل کند. به عنوان مثال افراد خودشیفته ممکن است ساعات زیادی را در فیسبوک و توییتر بگذرانند و بخواهند تمام اعمال و فعالیتهای خود را به اطلاع بقیه کاربران برسانند.
شخصیتهای وسواسی ممکن است بدون در نظرگرفتن زمان و مکانی که در آن هستند، هر پنج دقیقه، میل خود را چک کنند. به همین ترتیب افراد مبتلا به بیماری بیشفعالی یا اختلال کمتوجهی (که معمولا توانایی دقت و تمرکز روی یک موضوع را ندارند)، با میلیونها نفر در تماس باشند، اما نتوانند وظایف و تکالیف خود را به خوبی انجام دهند. افراد افسرده و مالیخولیایی پیوسته و مستمر در اینترنت برای پیداکردن توضیحات عجیبوغریب برای بیماریهای مختلف خیالی خود هستند در حالیکه بهراحتی میتوانند با مراجعه حضوری به متخصصان پزشکی و روانشناسی، بیماریهای خود را درمان کنند. از اینروست که میتوان گفت ارتباطات دوسویه و تعاملی کاربران در محیط اینترنت، ممکن است بر سلامت روحی و روانی آنان تاثیر بگذارد. بر مبنای نتایج برخی تحقیقات، معلوم شده است دانشجویانی که در محیط فیسبوک روابط تعاملی منفی دارند، احتمالا بیشتر از بقیه دانشجویانی که چنین روابطی ندارند، دچار بیماری افسردگی هستند. تحقیقات همچنین نشان میدهد که بخش زیادی از وقت مفید روزانه ما صرف خواندن ایمیلها میشود.
فناوری علاوه بر ایجاد حواسپرتی میتواند در روابط بین افراد نیز تاثیر بگذارد، زیرا مشاهده میشود که مردم در ارتباطات از طریق کامپیوتر بیپروا و جسور شدهاند. از طرف دیگر، این نوع ارتباطات نمیتواند بیانگر نیات درونی فرد باشد، زیرا بخش بزرگی از این ارتباطات غیرشفاهی است و رودررو انجام نمیشود. مطالعه دیگری نشان داد افرادی که از طریق ایمیل با هم در تماس هستند نسبت به کسانی که ارتباطات رودررو دارند، کمتر توانستهاند با طرف مقابل خود ارتباط برقرار کرده و در نتیجه تشریک مساعی آنان برای حل مسایل فیمابین، نتایج رضایتبخش نداشته است. با این حال مطالعه دیگری نشان داد که ارزیابی درباره عملکرد کارمندان از طریق ایمیل، نسبت به ارزیابیهای انجامشده توسط فرمهای کاغذی، نتایج منفی کمتری داشته است.
آیا همه سدها در حال شکستن هستند؟
اینترنت و فناوریهای نوین مرتبط با آن، به معنای واقعی کلمه تواناییهای مغز ما را تغییر دادهاند. این فناوریها لحظهبهلحظه در حال شکستن مقاومتهایی هستند که در برابر آنها انجام میگیرد. از اینروست که میتوان گفت، هیچ سدی را یارای مقاومت در برابر جریان توفنده و شتابان فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی نیست. با این حال بهنظر میرسد میتوان با برخی تمهیدات، اثرات منفی فناوریهای نوین را کاهش داد و در جهت بهبود و افزایش ارتقای سطوح مختلف زندگی از قابلیتهای آنها استفاده برد و از این طریق اثرات منفی اینترنت و فناوریهای جدید بر مغز انسان نیز کاسته میشود. مثلا میتوان به جای بررسی ایمیلها به محض دریافت، زمان خاصی را برای بررسی آنها اختصاص داد یا وقتی که تماسهای روزمره به روال عادی و معمول خود انجام میگیرد، ضرورتی ندارد که وقت اضافهای برای بررسی تماسهای فیسبوک یا پاسخدادن به ایمیلها اختصاص یابد. از طرفی دیگر، هرازگاهی کسب اطلاعات در خارج از محیط کار بسیار مفید است زیرا باعث میشود مجددا مغز ما فعالیت کند و اطلاعات جدیدی را بهدست آورده و درصدد تجزیه و تحلیل آنها برآید. این وضعیت درست مانند نگاهکردن به عکسهای طبیعت است، چراکه مغز این توانایی را دارد حالوهوای محیط طبیعی عکس را برای فرد تداعی کند.
خوب یا بد؟
با اندکی دقت در مطالب انبوه کتابها، مقالات چاپشده و دیدن فیلمهای بیشماری که درباره اثرات اینترنت و فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی ساخته شده است، نشان میدهد که این فناوریها، فیالنفسه نمیتواند بد یا خوب باشد بلکه همهچیز به این موضوع بستگی دارد که ما چگونه از آنها استفاده کنیم. در واقع فناوریهای جدید، همانند چاقوی تیزی است و نحوه استفاده ما از آنها باعث میشود که دارای اوصاف بد یا خوبی شوند. براین اساس، در حال حاضر حساب کاربری من در فیسبوک بسته نشده، آدرس الکترونیکی من کاملا باز است و من از طریق تماسهایی که با تلفنهمراه انجام میدهم، سعی میکنم به حل دعاوی و رفع منازعات بپردازم. من حتی میتوانم دادخواستهای خودم را از طریق گوشیهای هوشمند به دادگاه تحویل دهم. در این میان پیامهایی را نیز از طریق ایمیل دریافت یا ارسال میکنم. فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطی، همچنان در جهان معاصر خواهند ماند و نقش آنها در عرصههای مختلف زندگی جهان امروز، بیشتر خواهد شد اما روابط انسانی و نحوه استفاده انسانها از این فناوریها، همچنان مورد انتقاد است.