وقتی محمدعلی محمدیان، این معلم مریوانی هوشمند سرش را برای همدردی با دانشآموز کوچکش که بهدلیل بیماریای ناشناخته موهایش ریخته بود میتراشید آیا چنین روزهایی را در ذهنش مجسم میکرد که بهزودی مجری تلویزیون و مربی فوتبال هم با سرهای تراشیده به موجی که او به راه انداخت بپیوندند. این معلم وقتی از بیماری ماهان، دانشآموز کلاس دومیاش مطلع شد برای جلوگیری از تمسخر همکلاسیها و تنهاماندن ماهان، موهایش را تراشید. بچههای کلاس هم که از روز اول بنا به طبیعت کودکی، ماهان را مسخره میکردند و در بازیهای دستهجمعی راه نمیدادند، از فداکاری معلم درس گرفتند و یکشبه همگی موهایشان را تراشیدند تا ماهان تنها نباشد. اتفاقی که خیلی در بهبود روحیه ماهان موثر بود و باعث شد تا دیگر در کلاس احساس تنهایی نداشته باشد و وضعیت درسهایش هم بهتر شود.
تا اینجای داستان خیلی هم خوب و مفید و آموزنده برای مردمی که ما هستیم و مردمی، از دست بگذاشتهایم، اما حرکتهای بعدی را چطور تفسیر کنیم؟ چند روز پیش یک مجری جوان تلویزیون، مقابل چشم بینندگان عزیز و ماهان که خیلی معذب در استودیو نشسته بود، سرش را تراشید و با او ابراز همدردی کرد. با اینکه تقریبا یکماهی از عمل انساندوستانه معلم میگذشت و حرکت آقای مجری کمی نمایش تبلیغاتی به حساب میآمد که شایبه ریاکاری ایجاد میکرد، اما دندان روی جگر گذاشتیم.
در تازهترین حرکت از این دست دیروز یک سرمربی، مربی معمولا خبرساز فوتبال کشور آریاییمان به نشانه اعلام همدردی با ماهان سرشان را تراشیدهاند. خبر میرسد که مجری یکی از شبکههای ماهوارهای هم به همین نشانه همدردی سرش را تراشیده است. از قضا چند روز پیش خبر رسید که ماهان سرطان ندارد و مبتلا به «آلوپسی آرهآتا» است که خوشبختانه خطرناک نیست و احتمال زیادی برای بهبودی دارد. خیلی خدا را بابت پایان خوش این داستان شکر میکنم و در این فکرم که اگر به همین زودی خبر بهبود ماهان نمیرسید ممکن بود از فردا سینماگر و خواننده و کارشناس هواشناسی و دیپلمات و وزیر و وکیل هم به همین نشانه خوب همدردی سرشان را بتراشند و در «معرض دید» بیشتری قرار بگیرند و این حق از ما زنان سلب شود. هرچند خانم رویا تیموریان در فیلم اخیرشان سرشان را به دلیل مقتضیات نقش و نه همدردی تراشیدهاند و این به هر حال کمی از آلام ما کاسته است.